سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

صبح 14 خرداد 1362 / 22 شعبان 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

مجلس و اهميت آن در نظام جمهورى اسلامى

مناسبت:

در آستانه يوم اللّه 15 خرداد، همزمان با برگزارى هفته مجلس و مردم

حضار: هاشمى رفسنجانى، اکبر (رئيس مجلس شوراى اسلامى )

- خانواده هاى شهداى 15 خرداد

- نمايندگان مجلس با خانواده

- کارمندان ادارى مجلس و شوراى نگهبان

- سرپرست و

بسم اللّه الرحمن الرحيم

مسئولين بنياد 15 خرداد سراسر کشور اهميت مجلس در اصلاح و افساد امور بايد تشکر کنم از آقايان که زحمت کشيدند و تشريف آوردند اينجا تا پهلوى هم مسائلى که داريم صحبت کنيم.

مسئله پانزده خرداد يکى از مسائلى است که شايد ما قبل و ما بعدش را کم کسى بداند.

اينها در پرده ابهام تا آخر مى ماند، و من بسيارى از مسائل را که ما قبل پانزده خرداد رخ داد و بعض مسائل را که ما بعد او رخ داد مطلعم، لکن بيان نمى کنم.

ولى پانزده خرداد به همت جوانهاى کشور و جاننثاران اسلام مبدا شد از براى تحولات بعدى، و من شهداى پانزده خرداد را از خداى تبارک و تعالى مى خواهم که غريق رحمت کند که به ما حق دارند.

و بازماندگان شهدا که باز هم هستند و بعدها هم هستند انشاءاللّه خداوند صبر و اجر به آنها عنايت بفرمايد.

مطالبى که بايد عرض کنم و شايد کرارا عرض کرده ام، مسئله مجلس است و اهميت مجلس.

همان طورى که من کرارا عرض کرده ام که دانشگاه و فيضيه ، اينها اگر اصلاح بشود کشور اصلاح مى شود، و همه کارهايى که در رژيمهاى منحرف انجام گرفته است به دست دانشگاهيهايى که انحراف داشته اند صورت گرفته است.

راجع به مجلس هم بايد عرض بکنم که در کشورى که مثل کشور ايران بحمداللّه الان يک جمهورى اسلامى به تمام معنا هست و در صدد اسلامى کردن همه امور هست، مجلس مثل، همان طورى که صنايع مادر ما داريم، مجلس هم اينطور است که اگر مجلس يک مجلس اسلامى که با انتخابات صحيح انجام بگيرد، و اشخاصى که انتخاب مى شوند واقعا منتخب ملت باشند، تمام کارهاى کشور با دست مجلسيها اصلاح مى شود.

تمام کارهايى که از بعد از مشروطه انجام گرفت، و انحرافاتى که بتدريج پيدا شد تا زمان رژيم پهلوى که به اوج خودش رسيد، يکى از عمال بزرگ که بايد بگوييم که مادر عمال بود مجلس بود.

مشروطه را منحرف کردند، مجلس را مجلس قلدرى کردند، ملت را از اينکه راى بدهند محروم کردند و اين مال اين دوره سابق قبل از اين دوره نيست، بلکه به طور قطع اکثر دوره ها اينطور بود، منتها يک دفعه تعيين وکلا با خانها بود و آن اشخاصى که نفوذ داشتند در کشور، در هر منطقه و مردم دخالت نداشتند، و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند.

رعيتها را جمع مى کردند و مى آوردند پاى صندوق، و به آن طورى که به آنها دستور داده بودند راى مى دادند بدون اينکه بفهمند چه دارند مى کنند، راى چى هست و چه کار دارند انجام مى دهند.

فقط همان خان مى دانست که براى منفعت او و براى منفعت دولتها اينها دارند راى مى دهند، و اصلا کارى به اينکه کشور به کجا برسد در کار نبود، کارى به اين کار نداشتند.

بعد هم که زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان که اکثرا مى دانيد، و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخر مى دانيد که آن بلاهايى که به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود.

يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مى دادند، و به طورى که محمدرضا اقرار کرد

- منتها مى گفت زمان قبل، مقصودش زمان پدرش بود

- ليست را از سفارتخانه مى آوردند که اينها بايد تعيين بشوند.

بعد از زمان ايشان هم بدتر از آن وقت بود، وکلاى ما را بايد امريکا يا قبل از او انگلستان تعيين کند، و مردم و دولت ايران و هيچ کس هيچ نظرى در اين باب نداشت.

وکلا با دستور آنها، با اسم و رسم تعيين مى شد مگر بعضيها که در تهران نمى شد که غير او بشود که يک اقليت بسيار نادر بود، البته بتدريج اينطور شد تا زمان اينها که به اوج خودش رسيد، تمام بدبختيها در حکومت از مجلس سرچشمه گرفت.

هر کارى مى خواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را که مى خواستند انجام بدهند ديکته مى کردند و مى آوردند مجلس، و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى کردند، و بعد هم همان طورى که ديکته شده بود راى مى دادند.

و خداى تبارک و تعالى خواست که آن وضع، هم وضع خان خانى و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ايران برچيده بشود.

و در اين دوره اى که انتخابات شد بحمداللّه به طور اکثريت قاطع، مردم دخالت داشتند و خانى دخالت نداشت، آنجايى هم که دخالت داشت در مجلس رد شد.(1) و در آتيه هم چنانچه انشاءاللّه اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وکلايى که متعهد بر همه جهات اسلام و مصالح کشور هستند، تعيين کنند، اميد است که در آتيه هر سال بهتر از سال قبل بشود.

و بحمداللّه در اين دوره هم که چهره هاى بسيار نورانى در مجلس هست، و اشخاص متفکر و فقيه و امثال اينها در مجلس هست، و يک سال هم مانده است تا به آخر برسد.

من اميدوارم که در اين سال جديت بيشتر بشود براى رسيدگى به امور کشور و محرومين کشور و مستضعفين.

دقت و بررسى لازم مجلس در تصويب لوايح و طرحها و اگر مجلس در اين سال جديد هم خودش را صرف کند در اينکه مسائل مشکل را اسلامى کند، و با دقت، همان دقتهايى که اهل علم در مسائل علمى دارند.

مسائل علمى همان طورى که آن دقتهاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مسائل سياسى کمتر از آن نيست، براى اينکه ، مسائل سياسى، مقدرات کشور، در دست آنهايى هست که اين مسائل را مى خواهند تفکر کنند.

آقايان در فکر اين معنا نباشند که زياد طرح بدهند و زياد از مجلس بگذرد، در فکر اين باشند که خوب طرح بدهند و خوب از مجلس بگذرد.

يعنى همان طورى که بناى اهل علم است که در هر مسئله اى دقت مى کنند، جستجو مى کنند و مباحثه مى کنند، مجادله مى کنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد که سروته مطلب به طور کافى مورد بررسى قرار بدهد، مورد دقت قرار بگيرد، و با دقت و همت زياد مسائل طرح بشوند، در مجلس که آمد يک مسئله پخته از حيث جهات مختلف باشد که راهگشا باشد براى اين کشور و مشکلات اين کشور.

و در اين چند سالى که گذشت من تشکر مى کنم از زحمات پر ارزش آقايان که زحمت کشيدند و مشکلات زيادى که بود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند، و الان با قدرت کافى دارند انجام وظيفه مى دهند.

مجلس اين سال با مجلس سالهاى سابق فرق دارد، مجلس اين سال قدرتش بيشتر است، يعنى آنهايى که کارشکنى مى کردند براى مجلس و براى همه ارگانهاى دولتى و اصل اساسش کارشکنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار کردند يا منزوى شدند.

و بحمداللّه امروز مجلس با دل راحت و با قامت مستقيم مى تواند که مسائلى که پيش آمده و پيش خواهد آمد در اين سالى که سال آخر است، به طور شايسته حل کنند تا اينکه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديگر.

و اگر در سال آتيه فرض کنيد غيرآقايان يک دسته ديگرى آمدند، بدانند که بايد چه بکنند، و اينها چه کردند و آنها هم بايد دنباله اين، بايد چه کار بکنند.

مقايسه مجلس شوراى اسلامى با مجالس رژيم پهلوى و بالاخره مجلس است که اساس يک کشور را به صلاح مى کشد يا اساس يک مجلس را رو به فساد مى برد.

و مجلس بود که در رژيم پهلوى آن همه فساد ايجاد کرد و آن همه خيانت کرد، و همين مجلس است که در زمان کنونى اين همه خدمت کرده است و در صدد خدمت است.

من نمى خواهم بگويم که کارها تمام شده و همه اش هم صد در صد تمام است، اما وقتى ما مقايسه بکنيم افراد اين مجلس را با افراد دوره رضاخان

- به استثناى نادر

- و دوره محمدرضا تقريبا بى استثنا، اگر ما مقايسه کنيم و همان افراد را ببينيم که سابقه شان چى است و چه زندگى کردند و چه هستند، کافى است که ما به ارزش اين مجلس پى ببريم، از آن جنس که در سابق بود هيچ الان نيست در مجلس.

اگر فرض کنيد يک کسى باشد که با وضع شما يک مخالفى بياورد، لکن اين اختلاف سليقه است، نه اين است که واقعا انحرافى باشد که آنها داشتند که در سابق بود.

سابق انحراف بود، يعنى منحرفين را مى آوردند سر کار، دستور بود، نمى توانستند خلاف او را هم بکنند، و اگر در بينشان يکى دو نفر بود که مخالفت مى کردند، در اقليت بودند که صداشان به جايى نمى رسيد، امروز عکس است، بحمداللّه همه آقايانى که در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مى خواهند بکنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند.

لزوم موافقت قوانين مجلس با احکام اسلامى بحث در مجلس از مسائل بسيار مهم است که بايد بحث بشود، بايد هر مسئله اى با دقت رسيدگى بشود و در کميسيونها اولا و بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بشود که وقتى يک قانون از مجلس بيرون آمد، يک قانون صددرصد شرعى باشد، چه موافق با احکام اوليه که مال اسلام است.

يا موافق با احکام ثانويه که آن هم مال اسلام است، و اين رويه رويه اى است که اگر انشاءاللّه باقى بماند مطمئن باشيد که مجلس با قوت خودش وقتى که باقى بماند دولت هم اصلاح مى شود، و ساير قوايى که در ايران هستند، آنها هم اصلاح مى شوند، يعنى کجروى نمى شود ديگر بشود.

کجروى از مجلس شروع مى شد، نه اينکه از خارج مى شد، خارج دستور مى داد، اينها راه مى رفتند.

و اگر مجلس مستقيم باشد و کارها را آن طورى که مصالح کشور اقتضا مى کند، آن طورى که احکام اسلام اقتضا مى کند، آن طور بررسى دقيق بشود و با علاقه مندى بررسى بشود، وقت صرف بشود تا اينکه مسئله ، هر مسئله اى هست خصوصا مهمات مسائل که بايد مهمات مسائل را به طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بکنند.

آقايان که عادت دارند به اينکه بحث طلبگى مى کنند و در مدرسه ها تربيت شدند، با اشکال، رد و دفع و همه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد، براى اينکه ، اين هم اهميتش همان اهميت است، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است.

بنابراين، در اين سالى که انشاءاللّه مى گذرد و اميد است به خوبى بگذرد و آقايان با خيال راحت مشغول باشند به خدمت به اين مستمندان، به اين مظلومان در طول تاريخ.

انشاءاللّه اميدواريم که اين سال را به مبارکى بگذرانيد و در سال آتيه انشاءاللّه مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند که انشاءاللّه مسائل حل بشود.

مسائلى که ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم که مجلسهاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.

مخالفت قدرتمندان با پيشرفت اسلام خوب، مسئله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران، مسئله هم يک مسئله اى نيست که مخفى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم مى گويند که نبايد عراق شکست بخورد.

ميزان، عراق نيست، صدام نيست.

ميزان، پيشرفت اسلام است.

اينطور نيست که آنهابراى صدام دلسوزى مى کنند، صدام هم يک آدمى است که

- اگر بشود گفت آدم

- بعد از بين مى رود.

لکن آنى را که از آن مى ترسند، از ايران است که مى ترسند يعنى دنبال شکست ايراناند.

هر چند رئيس جمهور امريکا ادعا کند که ما بيطرفيمان، همين تازه هم باز گفته است بيطرفيمان محفوظ است، لکن يک مسئله اى است که همه مى دانند، ديگر لازم نيست به اينکه ما برهان برايش اقامه کنيم، همه مى دانند که ايشان تا چه اندازه بيطرف است در اين مسئله ، و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور.

مسئله بيطرفى نيست، مسئله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسلام و کوبيدن اسلام است به هر ترتيبى که بتوانند.

مقاومت در مشکلات ناشى از جنگ تحميلى و بحمداللّه اين مجلس و اين ملت و اين ارتش و اين پاسداران و اين ساير ارگانهايى که در اين کشور هست ايستاده اند در مقابل همه اين امور و مقاومت مى کنند.

و اگر انشاءاللّه اين جنگ تحميلى بر ما از بين برود و دولت سر صبر رسيدگى بکند به حال مستضعفين، تمام مسائل به وسيله مجلس و دولت حل مى شود حتى مسئله گرانى.

ما همه مى دانيم که گرانى امروز سرسامآور است، و يک دسته اى از آن رنج مى برند.

اما در مقابل آن رنجهايى که خود پيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سال بردند،(2) که مشک را از قرارى که نقل مى کنند، مشک را مى گذاشتند توى آب و مى مکيدند براى اينکه ، از آن چربى ، مثلا از آن چيزى که در مشک هست به آنها برسد.

وقتى که آنها براى اسلام اينطورى عمل کردند و اينطور مقاومت کردند در مقابل دشمنهاى اسلام، شما هم که ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينکه فلان چيز کم است، آنى که کم است ارزاق که نيست ارزاق که کم نيست، آنى که کم است آن وضع آرايشى است که آنها مى خواستند، يک دسته مى خواستند باشد، آنها ديگر انشاءاللّه نيست و بايد از بين هم برود.

گرانى هست لکن کجاست که گرانى نيست.

اينطور نيست که گرانى مال کشور ما باشد، همه جا گرانى هست.

اگر دولت انشاءاللّه قدرت پيدا بکند، يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم به مدت کمى به برکت اسلام و ملت در صحنه حاضر ايران اين مسائل حل مى شود انشاءاللّه.

برخورد دوگانه رسانه هاى وابسته در سرکوبى کردها از مسائل مهمى که هست و من از يک جنبه اش مى خواهم صحبت کنم، جنبه هاى ديگرش حالا صحبت از آن نمى شود، من فقط يک جنبه اش را مى خواهم صحبت کنم، آن قضيه ورود ترکيه در عراق است براى سرکوبى کردها.

آنى که من مى خواهم صحبت کنم اين است که کرد ايران و کرد عراق و کرد ترکيه همه کرد هستند.

تفاوت اين است که در کردهاى ايران اکثريتشان با جمهورى اسلامى موافقاند و با اين، چند دسته فاسدشان مخالفند.

الان سرتاسر کردستان ائمه جمعه شان، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقاند، آنى که فساد مى کند عبارت از يک دوتا دسته اى است که بعضشان کمونيستاند و بعض شان بدتر از کمونيست.

چى شد که تمام رسانه هاى گروهى عالم راجع به کردهاى ايران اينقدر حساس هستند که از خود کردها هم حساسترند.

خود کردها مى گويند که ما مى خواهيم که اين فاسدها از بين بروند، لکن رسانه هاى گروهى هميشه ايران را محکوم مى کنند و لحنشان نسبت به ورود ترکيه در عراق براى سرکوبى کردها يا همفکرى عراق با آنها اگر راست باشد، اين ديگر مسئله اى نيست، خوب آنها آمده اند مى خواهند مملکتشان را نگذارند که چيز بشود، آنى که مسئله است اين است که کرد ايران چرا? اگر مسئله اى است که آنها مى گويند تجزيه طلبند، خوب کردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد که همه عالم سنگينيشان راانداخته اند روى ايران که اين ايران است که کردها را چه مى کند و چه ، چقدر مى کشد.

و اين فاسدهايى که در خارج نشسته اند و نسبت به کردهاى ايران سينه چاک مى کنند، اينها چطور شد که راجع به قضيه کردهاى عراق و کردهاى ترکيه صحبتى اين قدرها ندارند، اگر باشد هم يک کلمه اى مى گويند و مى گذرند.

اين گرفتاريهايى که بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتاريهاست، اينطور حق کشيهاست که سرتاسر عالم را فرا گرفته است، و اگر چنانچه يک منجى براى اين بشر پيدا نشود

- و انشاءاللّه اميدوارم که بزودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بشريت برساند

- اگر دير بشود اصلا هلاکت در بين همه شان يک امر سارى عمومى مى شود.

يک دسته بيچاره مظلوم در سرتاسر دنيا زير لگد دارند پايمال مى شوند، از هيچ جا خبرى نيست که راجع به آنها صحبتى بشود.

در امريکا آن قدر مظلومين دارند پايمال مى شوند، اصلا راجع به امريکا صحبتى نيست که اين چرا اين کار را مى کند.

در شوروى هم آن قدر مظلومين پايمال مى شوند، صحبتى از آن هم نيست.

در منطقه هم همين طور، آن قدر دارند پايمال مى کنند مردم و ملتهاى خودشان را،آن هم صحبتى نيست.

اين فقط اينجاست، ايران است که حکومتش دارد اختناق ايجاد مى کند و مردم همه شان مخالف با حکومت هستند، لکن سرنيزه است که اينها را حاضر کرده و اينها مى آيند در خيابانها، که اين در دنيا بايد اسم اين را چى گذاشت? آنى که قلم دستش مى گيرد و اينها را مى نويسد، بايد چه اسمى رويش بگذاريم? آنى که دستور مى دهد به اين رسانه ها و همه را هماهنگ مى کند، يک وقت مى بينى از همه جا يک صدا بلند مى شود، اين را بايد چى اسم بگذاريم رويش که اينها چى مى گويند? اينها چه جور جمعيتى هستند? بافت مغزى اينها چه جور است? اين گرفتارىهاست که جمهورى ما در اين چند سالى که تحقق پيدا کرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشتند.

چنانچه اين گرفتارىها مرتفع بشود و دنيا سرعقل بيايد و آن چيزى که واقعيت است بگويد، آن چيزى که واقعيت است تبليغ بکند، کار ما آسان است.

وابستگى مجامع بين المللى به قدرتهاى بزرگ حالا من نمى دانم که اين آقايانى که آمدند و رسيدگى کردند به خرابيهاى ايران و رفتند در عراق هم يک دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند که اينها در بين شهرها اينطور شدند، لکن خرابى اى نداشتند که نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خراب کردند که نشان بدهند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت? خواهند گفت که هم ايران خلاف کرده و هم عراق، ديگر هيچ حرف ديگرى نيست? يا واقعا اينها مى خواهند رسيدگى کنند و مى خواهند بفهمند که اندازه چى بوده ، ايران چه کرده ، آنها چه کردند? در همان وقتى که اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مى زدند ايران را.

اين دلالت بر اين مى کند که اينهايى که آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد که اينها بيايند.

حالا ما منتظر اين هستيم که ببينيم اينها چه مى کنند و چه خواهند کرد و چه خواهند گفت.

اميدوارم که اينها هم به حسب وجدان انسانى عمل بکنند و آنچه که هست گزارش بدهند، بعد هم که گزارش دادند، آنهايى که گزارش را مى گيرند، کارى به اين ندارند که امريکا چه نظرى در اين مسئله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها کار نداشته باشند و حکومت واقعى بکنند و آنکه هست به حسب واقع بگويند، ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينکه آنها همانى که هست بگويند.

لزوم دفاع در مقابل متجاوزين به اسلام و مسلمين و من اميدوارم که اين مردم در صحنه ما بيشتر در صحنه باشند، از جنگ خسته نشوند.

جنگ در اسلام يک امرى بوده است که از آن وقتى که اسلام حکومت پيدا کرد جنگ هم همراهش بود، قبل از آن هم دنبال اين بودند که نقشه ها را درست کنند، لابد اينطور است.

همچو که مدينه آمد رسول خدا، و حکومت تشکيل شد، جنگ يا جنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عمرش، آن روز هم که به لقاءاللّه مى خواست پيوند کند، بپيوندد، آن روز هم جيش اسامه (3)اش بيرون شهر بود که مى خواست جنگ بکند.

اين جنگ يک چيزى است که براى عدالت، جنگ لازم است.

اگر مردم عادل باشند که ديگر جنگى در کار نيست.

اگر مردم انسان باشند که ديگر جنگى در کار نيست.

لکن وقتى که يک دسته ، اکثريت مستضعفين پايمال دارند مى شوند، وقتى که تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است، وقتى که تمام حيثيت همين ملت ما در خطر است، ما که جنگ را شروع نکرده ايم، ما الان هم در حال دفاع هستيم هر روز تقريبا بايد گفت بى استثنا آبادان تقريبا بى استثنا هر روز کوبيده مى شود، زايد بر آن هم جاهاى ديگرى که همه مى دانيد.

ما مى خواهيم که دست اينها کوتاه بشود که به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نکنند.

ما دفاع داريم مى کنيم، و ما از اول هم دلمان مى خواست که جنگى نباشد و همه صلح باشد.

اما مى پذيرند شما اينکه ما و صدام که دشمن اسلام است

- از اول دشمن اسلام بودند آن وقت که من نجف بودم مى دانستم که اينها دشمن اسلام هستند، همينها را مرحوم آيت اللّه حکيم(4) تکفير کرد.

اينها مشرکند، ملحدند.

- شما مى پذيريد که ما با آنها سر يک ميز بنشينيم و مصالحه کنيم? مصالحه اينکه خوب، حالا شما اين کارها را کرديد عذر بخواهيد ما هم بگوييم که ما هم اين کارها را کرده ايم? هيچ وجدان انسانى

- اسلامى مى پذيرد اين را? يا خير، ما بايد آن مطلبى که داريم، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مى پذيرند و مى پذيرفتند ما آن را مى خواهيم، ما چيز زايدى نمى خواهيم، ما همان را مى خواهيم، از اول جنگ هم گفتيم ما جنگجو نيستيم، ما مدافع هستيم.

دفاع هم يک حق مسلمى است که اسلام و غير اسلام براى انسان قائل است.

ما الان در حال دفاع هستيم.

ما جوانهايمان تاکنون آن قدر شهيد داده اند، تاکنون مادرها آن قدر شهيد داده اند، پدرها آن قدر شهيد داده اند، جوانها آن قدر خون خودشان را داده اند براى اينکه شر اين قدرتهاى بزرگ از سر ايران کم بشود.

حالا که بحمداللّه رسيديم به اينجايى که دستها کوتاه شده ، حالا ما کوتاه بياييم تا آنها دستشان بلند بشود? من به شما عرض مى کنم اگر ما يک قدم عقب بنشينيم، آنها صد قدم جلو مى آيند.

ما محکم بايد در مقابل اينها بايستيم تا اينکه آن آدمى که اين فساد را در اين منطقه ايجاد کرده است سرکوب بشود، و آنهايى که وادار کردند اينکه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عمل بکند، آنها هم رسوا بشوند در دنيا، که اينها بودند که مى گويند که ما طرفدار مثلا چه هستيم و ما مى خواهيم صلح باشد و همه قدرتهاى ما دنبال اين است که صلح بشود.

سلطه گرى قدرتها و پايمال شدن مظلومين جهان ما هم امريکا را مى شناسيم و هم شوروى را مى شناسيم که اينها هيچ کدام صلح طلب نيستند، هردوشان جنگجو و با اسلحه مى خواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دوتا قدرت در مقابل هم ايستاده اند و اللهم اشغل الظالمين بالظالمين(5) نه او جرات مى کند که يک کارى بکند، نه اينها جرات مى کنند يک کارى بکنند.

لکن نتيجه اينکه همه مظلومين جهان دارند صدمه اش را مى بينند، دارند پايمال مى شوند و ما مى خواهيم که خداى نخواسته يک وقت ايران اين نحو نشود دوباره اين افعىها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما ببرند، و هر فسادى مى خواهند ايجاد کنند، و جوانهاى شما را به آن فسادى که در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه مى خواستند بکشند کشيده مى شوند.

وقتى ما حقيم و مى خواهيم حق را در اين ديار و انشاءاللّه در جاهاى ديگر پياده بکنيم، ما چه باکى داريم از اينکه مثلا ميوه گران است? ميوه گران هم ما و شما و همه برايمان گران است، يا فرض کنيد که فلان چيز کم است، البته اگر کسى يادش باشد در اين جنگهاى سابق مى داند که قحطى بود که پدر مردم را در مى آورد، نه گرانى، قحطى بود.

بحمداللّه حالا قحطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند که چيز نباشد.

از حيث گرانى ما هم نگران هستيم از اين گرانى، همه نگران هستند اما چاره چى است? چه مى توانيم بکنيم? البته فکرهايى دارند مى کنند و انشاءاللّه اميدوارم موفق بشوند که اين مسئله هم انشاءاللّه حل بشود، و اميدوارم که هم مجلس و هم دولت واينها مشورت کنند با هم و راهى پيدا کنند که انشاءاللّه اين مشکل ملت هم حل بشود.

و من از خداى تبارک و تعالى براى همه شما سلامت و توفيق و عزت و عظمت خواستارم.

و براى شهداى پانزده خرداد و از پانزده خرداد تا حالا شهدايى که در راه اسلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى کنم، و براى بازماندگان آنها انشاءاللّه صبر و اجر مسئلت مى کنم، و از همه آقايان مى خواهم که در مجالسى که دارند به اين ملت دعا بکنند، و از دعاهايى که از ائمه معصومين وارد شده است غفلت نکنند.

و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شعبان الان ماها در آن هستيم، از ادعيه ائمه معصومين استفاده کنند و براى اين ملت، خير و سلامت طلب کنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شکست را بخواهند.

1- اشاره به انتخاب خسروخان قشقايى از فيروز آباد فارس است.

نمايندگان مجلس شوراى والسلام عليکم و رحمة اللّه اسلامى پس از رسيدگى به نحوه برگزارى انتخابات در آن شهر، چون تشخيص دادند که بيشتر آراء مردم با زور و جبر به صندوقها ريخته شده است، به اعتبار نامه خسروخان راى منفى دادند و آن را رد کردند.

خسروخان قشقايى بعدا به جرم جاسوسى براى سازمان جاسوسى امريکا به حکم دادگاه انقلاب اسلامى به مرگ محکوم و تيرباران شد.

2- اشاره به سه سال محاصره پيامبر و يارانش در شعب ابى طالب.

3- اسامة بن زيد، از اصحاب جوان پيامبر که آن حضرت وى را به سرکردگى سپاه براى نبرد باکفار منصوب کردند.

4- آقاى سيد محسن حکيم، از مراجع بزرگ تقليد عراق که به سال 1389 ه .

ق .
در نجف درگذشته اند.

/ 206