سخنرانى - صحیفه امام جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه امام - جلد 17

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنرانى

زمان:

21 فروردين 1362 / 26 جمادى الثانى 1403

مکان:

تهران، حسينيه جماران

موضوع:

ضرورت دفاع از کشور در مقابل دشمن

حضار: ناطق نورى، على اکبر (وزير کشور)، مسئولان و پرسنل کميته هاى مرکزى انقلاب اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

سراسر کشور تقدير از زحمات کميته هاى انقلاب اسلامى من از برادران تشکر مى کنم که در اينجا تشريف آورديد تا از نزديک خدمت شماها برسم.

زحمات شما برادران و کميته موجب قدردانى است که در آن وقتى که اول انقلاب بود و پيروزى انقلاب بود و طبع هر انقلاب يک شلوغيهايى و بى امنيهايى هست، شماها بحمداللّه توانستيد شهرها را امن کنيد و تسلط پيدا کنيد بر شهرها از جهت امنيت، و از آن وقت تاکنون هم با برادران سپاهى خودتان، ارتشى خودتان، همه خدمتگزار به اسلام و به کشور عزيز خود بوديد.

و اين امرى است که پيش خداى تبارک و تعالى ثبت است، و اميدوارم که تا آخر هم اين امر استدامه پيدا بکند و در درگاه خداى تبارک و تعالى نام شما ثبت بشود با نام کسانى که در صدر اسلام براى پيروزى اسلام خدمت کردند.

دفاع از اسلام و کشور اسلامى با رفتن در خاک عراق آنچه که معلوم است و شما همه مى دانيد ما امروز در حال دفاع هستيم، گو که تبليغات خارجى بر ضد ما هرچه باشد.

لکن شما مى دانيد که الان بعضى از شهرهاى ما و بعضى از زمينهاى ما در دست دشمن است، و شهرهاى مرزى ما هر روز در زير توپهاى دوربرد و موشکهاى دشمن است و بر همه ما واجب است که دفاع کنيم از کشور خودمان، و دفاع اين است که ما دشمن را تا آنجا برسانيم و برانيم که نتواند با موشکهاى خودش شهرهاى ما را بکوبد.

رفتن در خاک عراق نه هجمه به عراق است، دفاع از اسلام و کشور اسلامى است.

نظير اينکه اگر يک کسى در خارج منزل شما بايستد از داخل خانه خودش سنگپرانى کند و موجب خسارت جانى و مالى بشود، اگر شما وارد بشويد در منزل او، شما هجمه نکرديد به او، شما مى خواهيد دفاع کنيد از خودتان.

ما هيچ وقت بناى هجوم به يک کشورى نداريم.

ما بناى دفاع داريم از يک متعدى و از يک هجمه گر و از يک خدانشناس که در خارج، وقتى نتواند در داخل وارد بشود و کارى بکند، با توپهاى دوربردشان و موشکها از خارج، از جاهاى دور مى اندازد و کشور ما را ويران مى کند و عزيزان ما را مى کشد.

ما در حال دفاع هستيم گو که اين تبليغات خارجى مى گويند که نه شما وارد شديد در کشور ديگرى.

از اول جنگ تا حالا که آنها وارد بودند صحبتى نبود، حرفى نبود، اشکالى نبود، نه در سازمانها و نه در رسانه هاى گروهى.

امروز که ما براى دفاع از خودمان مى خواهيم اين را تا جايى ببريم که نتواند به ما خسارت وارد کند، ما هجوم کرديم به عراق?! طبع آنهايى که تبليغ بر ضد اسلام مى کنند همين است.

بنابراين، ما چون مدافع هستيم بر همه ما يک امر واجب است، منتها هر کسى دفاع را به يک نحوى بايد بکند.

حفظ کشور در پرتو وحدت نيروهاى مدافع کميته ها بحمداللّه در داخل دفاع مى کنند و در مرزها هم هستند و در جبهه ها هم هستند، پاسدارها هم همين طور، ارتشيها هم همين طور، و اين براى اين است که ما يک ارتش جداى از سپاه و سپاه جداى از کميته و کميته جداى از بسيج و همه اينها جداى از عشاير نداريم.

ما يک برادرهايى هستيم که اسماءشان مختلف است لکن ارواحشان يکى است.

چند تا برادر که هر کدام اسم دارند، اسمشان مختلف است اما گروههاى مختلف نيستند، برادرند.

گروههاى ما اسماءشان مختلف است: بسيج است، سپاه است، ارتشى است، کميته است و امثال اينها، لکن روح آنها يکى است، وحدت عقيدتى، وحدت ايمانى دارند و اين سبب شده است که شماها توانستيد اين همه قدرتهاى بزرگ را بشکنيد و در مقابل تمام قدرتها در عالم بايستيد، و تا اين روح برادرى محفوظ است و کميته نمى گويد من در مقابل ارتش، ارتش نمى گويد من در مقابل سپاه ، سپاه نمى گويد من در مقابل ديگران، تا اين روح محفوظ است شما هم محفوظيد.

و من اميدوارم که ان شاء اللّه اين روح وحدت و اين روح انسانيت در جامعه ما محفوظ باشد، و اين کشور از آسيبهايى که در آتيه براى او تهيه دارند مى بينند محفوظ بماند.

و ما ايستاده ايم در مقابل دفاع از کشور خودمان و دفاع از اسلام عزيز در مقابل هر مهاجم.

مهاجم مى خواهد ابرقدرت باشد، مى خواهد قدرت کم، فرقى در نظر ما نيست.

ما واجب است برايمان دفاع کنيم از نواميس اسلام و نواميس خودمان و دفاع کنيم از کشور اسلامى خودمان و مادامى که در حال دفاع هستيم، با هر قدرتى که بخواهد هجمه بکند بر ما، مقابله مى کنيم و هيچ هراس نداريم، غايت امر اين است که ما در راه خدا شهيد مى شويم و اين غايت آمال جوانهاى ماست.

و من اميدوارم که اين قدرت محفوظ بماند و شما با همين قوه و قدرت پيش برويد.

و چون در حال دفاع هستيم، مادامى که جبهه ها احتياج دارند به اينکه کمک بشود برايشان، بر همه واجب است که در جبهه بروند و دفاع کنند.

البته کميته ها چون کارهاى داخلى دارند آنها هم در حال دفاع هستند.

دفاع داخلى هم مهم است و همين طور آنهايى که در کردستان هستند و در آنجا زحمت مى کشند، همان طورى که کسانى که در جبهه هاى غرب هستند و جنوب هستند، آنهايى که در کردستان و جاهاى ديگر هم زحمت مى کشند مورد تقدير همه ملت است.

و ما از باب اينکه يک ملت واحد هستيم، يک جمعيت واحد هستيم، همه ما براى همه کسانى که براى اين کشور زحمت مى کشند و براى اين ملت جانفشانى مى کنند و براى اسلام فداکارى مى کنند، دعا مى کنيم، و همه ملت شکرگزارند نسبت به همه شماها.

دشمنى با ملت ايران در تمام ابعاد آن و شما مى بينيد که در مقابل شما جوانهاى عزيز سرتاسر ملت، سرتاسر کشور، جوانهاى برومند سرتاسر کشور، در مقابل شما همه جور دشمنى هست، دشمنهاى نظامى هست، دشمنهاى تبليغاتى هست.

شما الان ملاحظه مى کنيد که اين نفتى که الان نشت کرده است در خليج و برادرهاى خليجى ما را به زحمت انداخته است و ملت عرب را دارد به زحمت مى اندازد و الان در حال زحمت هستند، شما ملاحظه بکنيد که تمام اين تبليغات خارجى باز به ضد ماست.

نظير اين است که بگويند که چرا شما نفت داريد تا اينکه صدام بزند و نفتتان بيايد، اين تقصير با شماست که نفت داريد، اين تقصير با شماست که مردمتان در خوزستان هستند، تقصير از صدام نيست که اينها را مى کشد، تقصير از آنهاست که آنجا هستند و کشته مى شوند.

اينها وضعشان اين طورى است که يک کلمه راجع به صدام که چرا اين کار را کردى، چرا اين نفت را، حالا ما کار نداريم به اينکه احتياج به اين نفت جزئى نداريم بحمداللّه.

ما راجع به اين حرف مى زنيم که خوب، اين برادرهاى عربى که الان در اطراف خليج هستند، از کويت و نمى دانم قطر و دوبى و بحرين و امثال اينها، اينها الان در مضيقه آب هستند، نمى گويند که چرا اين کار را کردى، اين دولتها نمى گويند صدام چرا اين کار را کرده ، مى گويند نفتهاى ايران آمده اينجا! نفتهاى ايران خودش راه افتاده رفته آنجا! اصلا وضع دنيا يک وضع تاسفبارى است که نمى شود گفت که اين چه جور وضعى پيدا کرده ، اين چه روحيه اى است که اين مردم دنيا پيدا کردند.

يعنى اينهايى که رسانه هاى گروهى دستشان است و اينهايى که قدرتها دستشان است اجتماع مى کنند که ببينيم چه بايد کرد.

خوب، چه بايد کرد? هرچه صدام اجازه فرمايند آن طور بايد عمل کرد! يک نفر آدمى که اين همه تاکنون جنايت کرده و يک کلمه نگفتيد شماها خوب اين جنايت به ما بوده ، تقصير ما هم اين است که مى گوييم اسلام بايد باشد.

اما اين جنايت اخيرى که کرده است و به اعراب اين جنايت را کرده است، به ما که اين جنايت نشده ، جنايت به ما اين است که نفت ما رفته است، اما بيچاره زن و بچه اين عرب چه کرده ? زن و بچه خليج چه کرده است? در عين حالى که اين جنايت به خود آنها وارد شده است، حالا هم که اجتماع مى کنند نمى توانند جلوى اين را بگيرند، جلوى اين را بگيرند که تضمين بدهد که حمله نکند تا بروند درست کنند اينجا را.

اين وضع، يک وضع عجيبى پيدا کرده است اين دنيا.

و خداوند انشاءاللّه اصلاح کند اين بشر را و اين وضعى که الان، اين روحيه اى که الان بشر به خودش گرفته است.

خودباختگى دولتهاى منطقه نسبت به قدرتهاى بزرگ اين خودباختگى که الان اين دولتهاى اطراف خليج و غير خليج و اينها از خود نشان مى دهند نسبت به قدرتهاى بزرگ، اينها گمان مى کنند که اگر صدام مثلا دستش برسد يکى از اينها را مى گذارد سر کار باشند صدام يک روحى دارد که نمى شود جلويش را بگيرد، نمى تواند جلويش را بگيرد، اگر مى توانست جلويش را بگيرد که خودش را به اين وضع نرسانده بود، باز اينها کمک او مى کنند.

اينها خيال مى کنند که اگر اينها گرفتار شدند، امريکا مى آيد و جلوى اين را مى گيرد که مبادا به آنها صدمه اى وارد بشود.

امريکا شماها را براى نفتتان مى خواهد.

امريکا شما را براى اين مى خواهد که بازار درست کند که نفتتان را ببرد و بنجلها را بياورد به شما بفروشد به قيمت گران، چه کار دارد امريکا به اينکه شما چه حال داريد.

شما هر حالى مى خواهيد داشته باشيد، ملتهاى شما هرچه مى خواهند گرسنه باشند، ملتهاى شما هر چه مى خواهند تشنگى بکشند الان، او چه کار به اين کارها دارد، او مى خواهد که از شما استفاده ببرد، نه استفاده اى که يک انسان از انسان مى برد، نه استفاده اى که يک انسان از يک عبد مى برد، استفاده اى که حتى از حيوانات هم پستتر ما را حساب مى کنند و مى خواهند استفاده ببرند.

دفاع در مقابل دخالت قدرتها در امور کشور تا مجتمع نشويد، تا دستتان را به هم ندهيد، تا اخوت اسلامى را حفظ نکنيد، نمى توانيد در مقابل اين قدرتها بايستيد.

تمام شيره جان شما را مى کشند و مى برند و ملت شما را آن طور ضعيف و زبون و بيچاره مى کنند و همه نشسته ايد هى منتظريد که امريکا برايتان کار بکند.

همان طورى که ما ننشستيم که امريکا يک کارى براى ما بکند.

ما نشسته ايم که امريکا اگر بخواهد شيطنت کند جلويش را بگيريم، نشسته ايم که اگر شوروى بخواهد کارى بکند جلويش را بگيريم، دفاع بکنيم از خودمان.

ما دنبال اين نيستيم که امريکا براى ما کار بکند.

ما امريکا را زير پا مى گذاريم در اين امور، نمى گذاريم که دخالت در امور ما بکند، نمى گذاريم کسى ديگر هم دخالت بر ما بکند.

بخواهند هم اگر چنانچه هجمه بکنند، ما نمى گذاريم اينها طياره هايشان پياده بشوند، چتربازهايشان را بين هوا مى کشيم، از بين مى بريم.

مگر آنها مى توانند به اينجا هجمه کنند? ولى آنها هيچ وقت عقلشان به اين کمى نيست که بخواهند يک هجمه اى بکنند، آنها دنبال نقشه اند که ما را به جان هم بيندازند.

ايجاد اختلاف، ترفند دشمن جهت غلبه بر ما من اين را کرارا عرض کرده ام و کرارا هم به شما خواهم گفت اگر زنده باشم.

که مادامى که شما با هم هستيد، کميته اى نمى گويد من کميته بايد چه باشم، کميته اى مى گويد ما مسلمانها بايد چه جور باشيم، ارتشى هم نمى گويد من ارتشى بايد چکاره باشم، اين هم مى گويد که ما قواى مسلحه بايد چه جور باشيم، ملت ما بايد چه باشد، سپاهى هم همين را مى گويد، عشاير هم همين را مى گويد، بازارى هم همين را مى گويد، کوچه اى هم همين را مى گويد، مادامى که اين طور هستيد محال است که قدرتى بتواند به شما غلبه بکند.

نمى شود، براى اينکه اين قدرتهاى بزرگ دنبال اين هستند که يک منافعى پيدا کنند.

دنبال اين نيستند که يک ضررى بزنند، مى خواهند منفعت براى خودشان پيدا بکنند منتها اگر عالم هم بر باد رود منفعت براى آنها باشد، خوب است.

اما يک کشورى اين جورى را مى بينند که منفعت اينجا ندارند، اينها با آن قدرتشان در افغانستان فهميدند که ضرر کردند.

من هم از آن روز اولى که سفيرشان آمد پيش من و گفت دولت افغانستان از ما خواسته ، گفتم نکنيد اين کار را شما ضرر مى بريد، حالا هم فهميدند که ضرر بردند.

مى دانند که نمى شود يک مملکتى که وضعش اين طورى است نمى شود به آن هجمه کرد، منفعت در اينجا نيست، همه اش ضرر است.

لکن دنبال اين هستند که بين شماها اختلاف بيندازند، دنبال اين هستند که زمزمه اختلاف ايجاد کنند، يک جا بگويند کمبود هست، يک دسته هى فرياد بزنند که ما کم داريم، کم داريم.

اينها خيال مى کنند که جاهاى ديگر زياد دارند.

آقا در جاهاى ديگر صفهاى طولانى بيشتر از اينجاست.

اينجا قحطى نيست که ، اينجا فراوانى است منتها گرانى است، گرانى هم علاج مى شود.

ما نواميس خودمان را، اسلام خودمان را، جان خودمان را، جان جوانانمان را به خطر بيندازيم که گوشت گران است! ميوه گران است! و اگر بخواهد اين شکاف پيدا بشود که يک دسته نق بزنند و يک دسته هم کمک او بکنند و يک دسته هم

- نمى دانم

- تبليغات سوء بکنند و بين خود ملت، هى داخل هم و خصوصا بين سپاه و ارتش و کميته و امثال اينها خداى نخواسته ، اين وحدتى که هست از بين برود، آن روزى که اين وحدت از بين رود مرگ همه ما و به باد رفتن همه نواميس و به باد رفتن همه زحمتهاى انبيا

- عليهم السلام

- نسبت به اين کشور خودمان و نسبت به کشورهاى ديگر به باد فنا خواهد رفت.

ظلم به ملتها بواسطه ضربه خوردن اسلام شما بدانيد و بايد بدانيد اشخاصى که روشنفکرند باصطلاح، اشخاصى که کنار نشسته اند و فحش مى دهند، اشخاصى که بيرون نشسته اند و توجه به مسائل داخل ندارند، بدانند که اگر يک سيلى بخورد امروز اسلام در اين کشور، تا آخر ديگر بايد ملتها تحت اين فشارها باشند.

امروز اسلام در اينجا سر بلند کرده است و بيرقش بلند شده است و من اميدوارم که اين جلوه اش به همه جا برسد، و مستضعفين از زير بار اين ظلمها بيرون بروند.

آنهايى که نق مى زنند براى اين کشور و به خيال خودشان دلشان براى اسلام مى سوزد، آنها بدانند که اگر اين اسلامى که الان در اينجا هستش سيلى بخورد اسلام تا آخر سيلى خورده است، بايد هى بنشينيد و حسرت ببريد.

باز هم برگردد به آنجايى که يک نفر پاسبان بيايد همه تان را وقتى که از بين ببرد به همه تان اهانت کند جرات حرف زدن نداشته باشيد.

زمان رضاشاه را يادتان هست، زمان اوايل محمدرضا هم يادتان هست، اخيرا البته زورش نمى رسيد.

تا دست به هم ندهيد، تا همه با هم نباشيد، تا آنهايى که به نوايى نرسند خيال کنند اين نواست.

واللّه خدا مى داند که اينهايى که الان گرفتار هستند، اين وزير کشورى که اينجا نشسته گرفتار است الان، نه اينکه نوا دارد، بينواست.

رئيس جمهورش هم همين طور، مجلسش هم همين طور و دولتش هم همين طور، پاسبانهايش و

- نمى دانم

- قواى مسلحش هم همين طور، اينها جانفشانى دارند براى اين مملکت مى کنند، بايد اينها را حفظشان کرد.

نبايد نق زد، بايد نگهدارى کرد از اينها براى خاطر خدا، براى خاطر نواميس خودتان، براى خاطر کشور خودتان.

اگر دلسوز براى کشور هستيد بايد که همت بکنيد، هى ننشينيد آنجا بگوييد ما کشورمان دارد از بين مى رود، شما داريد تبليغ مى کنيد.

با تبليغ، شماها مى خواهيد کشور را از بين ببريد والاعهد و پيمان بستن با

- نمى دانم

- صدام، کشور ما را حفظ مى کند?! وادار کردن

- نمى دانم

- دولتهاى خارج را به اينکه به اينجا چه بکنند کشور را حفظ مى کند?! خوب، يک قدر آدم بشويد، توجه بکنيد به مسائل.

و من اميدوارم که هر کس هر کارى مى خواهد بکند، شما جوانهاى ما، اين ملت ما، اين ملت عزيز ما همه شان با هم همين طورى که الان برادر هستند برادر باشند و همين طورى که با هم متحد هستند و من و تو ندارد در کار، اينطور باشند تا انشاءاللّه کشورشان حفظ بشود و هيچ کس هم نتواند به شما آسيبى برساند.

خداوند انشاءاللّه همه شما را حفظ کند و موفق باشيد و مويد باشيد و به کارهايتان ادامه بدهيد و با قدرت به پيش برويد که اسلام را انشاءاللّه صادر کنيد به جاهاى ديگر.

و خداوند همه شما را حفظ و موفق نگه دارد.

/ 206