ره توشه حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه حج - نسخه متنی

عباس کوثری، جواد محدثی، محمود مهدی پور، رضا استادی، محمد خردمند، احمد مبلغی، سید محمود مدنی بجستانی، محمد صادق نجمی، احمد زمانی، سید عباس رفیعی پور علوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

على(عليه السلام) مى فرمايد: «پيامبر(صلى الله عليه وآله) در ميدان نبرد، نزديكترين فرد به دشمن بود و هر زمان كار جنگ سخت تر مى شد ما را پناه مى داد.» مدافعان رسول خدا نيز چند نفر بيشتر نبودند; على بن ابى طالب(عليه السلام) با تمام وجود گرداگرد رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى چرخيد و با شمشيرش دشمنان را به كام مرگ مى فرستاد و از آن حضرت دفاع مى كرد. على(عليه السلام) خود فرموده است: هنگامى كه ارتش قريش به سوى ما حمله آوردند، انصار و مهاجر راه خانه خود را گرفتند و من با هفتاد زخم از وجود آن حضرت دفاع كردم، سپس آن حضرت قبا را كنار زد و دست روى مواضع زخم كه نشانه هاى آن باقى بود كشيد. على بن ابى طالب(عليه السلام) آن چنان جنگيد كه شمشيرش شكست و اين ندا در فضا پيچيد:«لافَتى اِلاّ عَليّ، لا سَيْف اِلاّ ذُوالفقار». «جوانمردى جز على و شمشيرى جز شمشير على بن ابى طالب يعنى ذوالفقار نيست.»ابن هشام تعداد كشته شدگان دشمن را 22 نفر ذكر مى كند كه 12 نفر آنها به دست على بن ابى طالب(عليه السلام) به هلاكت رسيدند. حمزه عموى پيامبر، ابودجانه و امّ عامر كه نام وى نسيبه بود و ... از ديگر كسانى بودند كه در اطراف رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از آن حضرت دفاع مى كردند.

نتيجه كار

جانبازى و فداكارى على بن ابى طالب(عليه السلام) و ديگر ياران رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سبب شد كه آن حضرت از خطر قطعى نجات يابد. پيامبر و همراهان آرام آرام به داخل شعب اُحد آمدند. مسلمانانى هم كه در آن اطراف بودند از اين كه پيامبر را زنده ديدند، خوشحال شده، خود را در پيشگاه ايشان شرمنده يافتند. على بن ابى طالب(عليه السلام) سپر خود را پر از آب كرد و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سر و صورت خود را شست و اين جمله را فرمود: خشم خدا بر ملّتى كه صورت پيامبر خود را خون آلود ساختند. هنگام نماز ظهر و عصر رسيد، پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر اثر ضعف مفرط، نماز را نشسته خواندند و ديگران نيز اقتدا كردند. دشمن نيز سر مست پيروزى صحنه جنگ را ترك كرد و راهى مكه شد. مسلمانان بيش از سه برابر قريش كشته دادند. برخى از جنازه هاى شهيدان را نيز دشمن مثله كرد; يعنى گوش و بينى آنان را بريده بود و علاوه بر آن هند همسر ابوسفيان شكم حمزه را شكافت و جگر آن حضرت را در آورد و زير دندان هاى خود نهاد و در نتيجه صحنه دلخراشى بر ميدان نبرد حاكم شد. پيامبر همراه با ديگر مسلمانان وارد ميدان نبرد شدند، تا حدود هفتاد شهيد را به خاك بسپارند. وقتى چشم آن حضرت بر پيكر مثله شده حمزه افتاد بسيار متأثر و منقلب شد. سرانجام رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بر پيكر شهيدان نماز گزارد و آنان را يك يك، و يا دوتا دوتا به خاك سپرد. به هنگام غروب آفتاب پيامبر و ياران باقيمانده در حالى كه از خانه هاى بسيارى در مدينه ناله مادران داغ ديده و همسران شوهر ازدست داده بلند بود، به مدينه بازگشتند. منافقان و يهوديان مدينه از اين شكست بسيار خشنود شدند و احتمال آن داشت كه دشمنان داخلى نيز به فكر ايجاد مزاحمت براى مسلمانان برآيند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در چنين وضعيت حساس از طرف خداوند مأمور شد تا فرداى همان شب دشمن را تعقيب نمايد. منادى پيامبر خبر را به مردم رساند و در شهر جار زد و فرمود تنها كسانى همراه ما بيايند كه در جنگ احد شركت داشتند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) همراه با لشكريان خود حركت كرد و در هشت ميلى مدينه در منطقه اى به نام «حمراء الأسد» فرود آمد و شب هنگام دستور داد تا در تمام نقاط بيابان آتش روشن كنند تا دشمن تصور كند كه قدرت و نيروهاى جنگنده آنها بيش از تعدادى است كه در احد بوده است. به هر حال آمدن پيامبر و استفاده از ابزار مختلف، موجب شد ابوسفيان و لشكريان او را كه تصميم گرفته بودند دوباره به مدينه حمله كنند را مأيوس ساخت و از فكر حمله بازداشت. سرانجام نبرد احد با تقديم هفتاد يا هفتاد و چهار و به قولى هشتاد و يك شهيد پايان يافت.

شهداى احد

1 ـ حمزة بن عبدالمطلب حمزه عموى پيامبر اسلام از شجاعان عرب بود. او در جنگ بدر شركت داشت و شيبه قهرمان قريش و تعداد ديگرى از آنان را از پاى در آورد. در جنگ احد نيز فداكاريهاى بسيار كرد و سرانجام توسط «وحشى» به شهادت رسيد. پس از شهادت، هند همسر ابوسفيان سينه حمزه را شكافت و جگر او را بيرون آورد و زير دندانهايش گذاشت و جنازه او را نيز مثله كردند. پيامبر(صلى الله عليه وآله) با ديدن اين منظره به شدت گريست و عباى خود را روى او انداخت. حمزه را اسدالله، اسد رسول الله و سيد الشهدا لقب داده اند. 2ـ حنظله غسيل الملائكه حنظله فرزند عامر است. پدرش از دشمنان پيامبر و از عناصر بدخواه اسلام و پايه گذار مسجد ضرار بود، ليكن حنظله مسلمانى شايسته و با فضيلت بود، شبى كه فرداى آن جنگ احد اتفاق افتاد، مراسم عروسى حنظله برگزار شد، پس از رسيدن دستور جهاد، از پيامبر(صلى الله عليه وآله) يك شب اجازه گرفته، روز بعد به ميدان نبرد آمد و با رشادت كامل شمشيرى به طرف ابوسفيان رها كرد ليكن به او اصابت ننمود و سپس بر اثر نيزه دشمن از پاى در آمد و در سن حدود 24 سالگى به شهادت رسيد. پيامبر گرامى فرمود: من مشاهده كردم كه فرشتگان حنظله را غسل مى دادند و از اين رو حنظله به غسيل الملائكه معروف شد. 3 ـ عمرو بن جموح وى چهار پسر خود را براى دفاع از اسلام به جبهه فرستاد و با اينكه خويشاوندانش او را از شركت در جنگ منع مى كردند و پاى او نيز لنگ بود و جهاد از او برداشته شده بود، در عين حال خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمد و آرزوى شهادت كرد. پيامبر فرمود: خدا تو را معذور داشته است، ليكن او اصرار كرد و سرانجام پيامبر اجازه داد. موقع بيرون آمدن دعا مى كرد: «أللهمّ ارْزُقْني الشّهادة وَ لا تَرُدَّني إلى أهلي»; «خدايا توفيق ده در راه تو كشته شوم و به خانه ام باز نگردم.» سر انجام وى در نبردى قهرمانانه به شهادت رسيد. 4 ـ مصعب بن عمير وى از اشراف زادگان مكه بود كه به پيامبر ايمان آورد. در سال دوازدهم بعثت با آن حضرت بيعت كرد و از سوى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عنوان مبلّغ به مدينه اعزام شد و توانست گروه بسيارى از مردم مدينه را به اسلام دعوت كند. قد و قامتى چونان پيامبر داشت و تا لحظه شهادت در سن 42 سالگى به اسلام و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) وفادار بود. 5 ـ عبدالله بن جحش او در مكه به پيامبر ايمان آورد و پس از آن به حبشه هجرت كرد، سپس به مدينه مهاجرت نمود، خواهرش زينب بنت جحش است كه به همسرى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آمد. وى در حالى كه بيش از چهل سال نداشت در احد به شهادت رسيد.6 ـ شماسّ بن عثمان وى از مهاجران به حبشه و مدينه و از مجاهدان بدر و احد بود. در احد مجروح شد و او را به خانه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آوردند. ليكن مداوا مؤثر واقع نشد و به شهادت رسيد. پيامبر دستور داد جنازه او را به احد برگرداندند و در كنار ديگر شهدا دفن كردند. شمّاس هنگام شهادت 34 سال بيشتر نداشت. ـ عمر بن معاذ ـ حارث بن انس ـ عمارة بن زياد ـ سلمة بن ثابت ـ عمرو بن ثابت ـ ثابت بن وقش ـ رفاعة بن وقش ـ حُسيل بن جابر ـ صيفى بن قيظى ـ حباب بن قَيظى ـ عَباد بن سهل ـ حارث بن اوس بن معاذ ـ اياس بن اوس ـ عبيد بن التيهان ـ حبيب بن يزيد ـ يزيد بن حاطب ـ ابوسفيان بن حارث ـ اُنيس بن قتاده ـ ابوحبة بن عمرو ـ عبدالله بن جبير بن النعمان، فرمانده تير اندازان در تپه رماة ـ خيثمه ـ عبدالله بن سليمه ـ سُبيع بن حاطب ـ عمرو بن قيس ـ قيس بن عمرو ـ ثابت بن عمرو ـ عمر بن مخله ـ مالك بن اياس ـ ابوهبيرة بن حارث ـ عمرو بن مُطرَّف ـ اوس بن ثابت (برادر حسان بن ثابت) ـ انيس بن نضير ـ قيس بن مُخلَّد ـ سُليم بن حارث ـ نعمان بن عبد عمرو ـ خارجة بن زيد ـ سعد ابن الربيع ـ اوس بن الارقم ـ مالك بن سنان (پدر ابوسعيد خدرى) ـ سعيد بن سُوَيد ـ عتبة بن ربيع ـ ثعلبة بن سعد ـ سقف بن فَروة ـ عبدالله بن عمرو ـ حمزه ـ نَوفَل بن عبدالله

/ 43