عباس کوثری، جواد محدثی، محمود مهدی پور، رضا استادی، محمد خردمند، احمد مبلغی، سید محمود مدنی بجستانی، محمد صادق نجمی، احمد زمانی، سید عباس رفیعی پور علوی
محمود موسوى كاشمرىبراى تحقق هر كارى گذشته از وجود اسباب، نبودن مانع نيز لازم است و تنها در اين صورت پيدايش آن كار ضرورى خواهد بود. براى مثال; رويش بذر سالم در دل خاك مرطوب، مشروط به اين است كه آفتاب سوزان يا سرماى شديد بر سر راه بذر آن قرار نگيرد. در دعا نيز بايد به موانع توجه داشت و آنها را از سر راه برداشت. برخى از موانع عبارتند از: 1 ـ تنافى با سنتهاى آفرينش خواسته اى كه در دعا عرضه مى شود، بايد مخالف سنت هاى الهى، كه خداوند بر پايه حق و حكمت بنا نهاده است، نباشد. از جمله سنت هاى خداوند اين است كه براى هر يك از انسان ها اَجلى قرار داده كه در صورت حتمى بودن، گريز از آن نيست.(37) بنابراين اگر كسى دعا كند و بخواهد كه خدا عمر بى پايان به او بدهد و يا مريضى را كه اجل حتمى او فرا رسيده است، از مرگ برهاند، اجابت چنين خواسته اى به معناى تعطيلى در قانون قطعى الهى و يا ورود استثنا در حريم آن است و اين خود مانع از اجابت دعاست. قرآن كريم در اين باره مى فرمايد} وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَكُمْ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَل قَرِيب فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنْ الصَّالِحِينَ * وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ{. «از آنچه به شما روزى كرده ايم انفاق كنيد، پيش از آن كه مرگ يكى از شما فرا رسد، آنگاه بگويد: پروردگارا! چـرا مرگ مرا تا زمـانى اندك به تأخيـر نمى اندازى، تا صدقـه دهم و از صالحـان باشم و هرگز خداوند اجـل هيچ كس را وقتى فرا رسد، به تأخير نخواهد انداخت.» 2 ـ تزاحم دعاها گاهى شخصى كه از ستم ديگران به ستوه آمده، بر ضدّ ستمگران دعا مى كنـد و از خداوند انتقام خود را مى طلبد ولى در همين حال، همين شخصِ به ظاهر مظلوم، به خاطر ستمى كه خود به ديگرى كرده، مورد غضب قرار گرفته است. همين تزاحم دعاها مى تواند مانع اجابت گردد. تزاحم در حديث قدسى يكى از موانع دعا معرفى گرديده است. خداوند متعال در اين باره مى فرمايد:«...إمّا أن تَكُونَ ظَلَمْتَ أحداً فدعا عليك فتكون هذه بهذه...» «يا اين است كه تو به ديگرى ستم كرده اى و او بر ضرر تو دست به دعا برداشته است پس اين به ]واسطه« آن »دفع مى شود[.»از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده است كه: «هر گاه شخصى مورد ستم ديگرى واقع شود، سپس عليه او از درگاه خداوند تقاضاى انتقام كند، خداوند مى فرمايد: شخص ديگرى هست كه ادعا دارد از سوى تو مظلوم واقع شده و بر تو نفرين مى كند، اگر مى خواهى تا دعاى تو را در باره او و دعاى او را در حقّ تو به اجابت رسانم و گرنه هيچ يك را برآورده نمى كنم; تا از عفو خود شما را بهره مند سازم.» گاهى هم انسان براى موفقيت خود دعا مى كند در حالى كه بسيارى از اشخاص ديگر،كه از دست او دل شكسته اند، براى ناكاميش بادل سوزان واشك ريزان دعا مى كنند. بنابراين دعاكننده بايدقبل ازدعا، ديگران را ازخود راضى سازد. امام صادق(عليه السلام) فرمود:«كانَ أبي يَقُول: اِتَّقُوا الظُّلْمَ فَإنَّ دَعْوَةَ الْمَظْلُوم تَصْعَدُ إلىَ السَّماءِ». «پدرم همواره مى فرمود: از ستم به ديگرى بپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمان بالا مى رود.»و امام كاظم(عليه السلام) فرمود«لا تُحقروا دعوةَ أَحَد فإنَّهُ يُسْتَجابُ لِلْيَهُودي والنصراني فِيكُمْ وَلا يُسْتَجاب لَهُمْ فِي أنْفُسِهِم». «دعاى هيچ كس را كوچك نشماريد; زيرا درخواست يهودى و نصرانى در باره شما به اجابت مى رسد گر چه در باره خود آنان مستجاب نمى گردد.» 3 ـ نبود قابليّت قرآن كريم در واقعه توفان نوح(عليه السلام) پس از آن كه درخواست آن حضرت، مبنى بر نجات فرزند خويش را نقل مى كند، مى فرمايد:} يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِح فَلاَ تَسْأَلْنِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِينَ{.؟؟؟؟ «اى نوح ]شايسته اين كه« ازاهل تو »باشد[ نيست وسرتاپايش ناصالح است. در باره آن چه به حقيقتش آگاه نيستى، از من چيزى مخواه، تو را پند مى دهم تا از جاهلان نباشى»از اين روى كفر و عناد نسبت به حق مانع عنايت الهى و مشمول رحمت خاص او گشته و در لحظه انتقام رحمت عام را نيز تغيير مى دهد و هر دعايى ـ حتى تقاضاى پيامبر بزرگ خداوند در حق پسر ـ را بى تأثير مى سازد. در آيه اى ديگر خداوند متعال پيامبر اكرم را مخاطب خويش ساخته، مى فرمايد:} سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَاسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ{. «بر منافقان يكسان است كه تو در باره آنان طلب بخشش و غفران كنى يا نكنى ]در هر دو صورت« خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزيد; زيرا خداوند گروه فاسق را »در اثر لجاجت و سياهى قلبشان[ هدايت نمى كند.»براى جلب رحمت الهى، قلبى لازم است كه سالم از كفر و نفاق باشد; زيرا به فرموده قرآن مجيد: } يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ مَالٌ وَلاَ بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْب سَلِيم{; «در روز قيامت مال و فرزند سودى نمى دهد، جز قلب سالم.» قلب وقتى از مرض كفر و نفاق سلامت يافت، شايسته پذيرش رحمت الهى مى شود و مواهب خداوندى به سويش سرازير مى گردد. برخى ديگر از گناهان نيز قابليّت پذيرش دعا را از بين مى برند. آنجا كه در دعاى كميل از زبان اميرمؤمنان مى خوانيم: «اللّهمَ اغفر لِيَ الذُّنوبَ الّتي تَحْبِسُ الدُّعاءَ»; «بارالها! گناهانى كه از من سرزده و مانع استجابت دعايم مى شود، بر من ببخش»،(46) اشاره به همين واقعيت دارد. محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند آن حضرت فرمود:«إنّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللهَ الْحاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاؤُها إلى أَجَل قَرِيب أَوْ إلى وَقْت بَطِئ فيذنبُ الْعَبدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللهُ تَعالى لِلْمَلَك: لا تَقضِ حاجَتَهُ وأحْرِمْهُ إيّاها فإنّه تعرّضَ لِسَخَطِي واستوجبَ الحِرْمانَ مِنّي». «بنده حاجتش را از خدا مى خواهد. بناى الهى نيز بر آن است كه خواسته اش را دير يا زود به اجابت رساند. آنگاه بنده گرفتار گناهى مى شود. خدا به فرشته اى كه مأمور كار او است، مى فرمايد: خواسته اش را به انجام نرسان و او را از دست يابى به خواسته اش محروم كن! زيرا او خود را در معرض خشم من قرار داده و مستحق دورى از رحمت من گشته است».شخصى به رسول خدا عرض كرد«اُحِبُّ أنْ يُستجابَ دُعائي، فقال(صلى الله عليه وآله): طَهِّرْ مَأْكلتك وَلا تُدخِل بَطْنَكَ الْحَرام». «دوست دارم دعايم مستجاب شود. حضرت فرمود: آذوقه ات را از مال شبهه ناك پاك كن و غذاى حرام در شكم خود جاى نده.»و خداوند در حديثى قدسى فرمود«وَربّما صَلّى الْعَبْدُ فَأضْرِبُ بِها وَجْهَهُ وأحجبُ عنّي صوتَه، أتدري مِنْ ذلك؟ يا داوود ذاك الّذي يُكثر الإلتفاتَ إلى حرم المؤمنين بعين الفسق...». «چه بسا بنده نماز مى گزارد و من آن را رد كرده، به صورتش مى زنم و صداى مناجات او را از خود دور مى سازم. مى دانى اين چه شخصى است اى داود؟ اين همان كسى است كه همواره چشم خيانت خويش را متوجه حرم ]ناموس[ مؤمنان ساخته است.» 4 ـ بى توجّهى به واسطه ها خداوند متعال خالق هستى و پديد آورنده نظام و سنن حاكم بر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترام گذاشته و در وصول به خواسته هايشان آن را از نظر دور نداشته و در عين حال كه تأثير وسايل را در مقاصد خود به ذات حق مستند مى كنند، براى برآورده شدن نيازهاى خود، آنها را نيز به كار بندند. بر اين اساس قرآن كريم براى دفع شرّ كفّار، راه جهاد را پيش روى مؤمنان گذارده است و مى فرمايد: } وَقاتِلُوهُمْ يَعَذِّبْهُمُ اللهُ بِاَيْديكُمْ ...{; «با آنها بجنگيد، تا خداوند با دست شما كافران را به سزاى كارشان برساند.» در جاى ديگر كسانى را كه در خانه نشسته و به اميد فتح از سوى خدا دست روى دست گذاشته و اقدامى نمى كنند توبيخ مى كند. شخصى به امام صادق(عليه السلام) عرض كرد: دعاكن تا خداوند به من روزى راحتى بدهد، حضرت فرمود: «برايت دعا نمى كنم. برو همان طور كه خداوند دستور داده، سعى و تلاش كن.» در برخى احاديث از كسانى كه بدون توجه به وسائلى كه خداوند قرار داده است، رفع مشكل خود را مى طلبند، ياد شده است. اين گونه افراد در پنج دسته ذيل قرار مى گيرند: 1ـ شخصى كه خداوند مالى به او عنايت كرده و او با اسراف و تبذير و مصرف نابجا اموالش را به هدر مى دهد و از خدا تقاضاى روزى مى كند. 2ـ مردى كه از بداخلاقى همسر خود و اذيت هاى پى درپى او به تنگ آمده و از خدا مى خواهد تا او را از دست آن زن خلاص كند، حال آنكه خدا راه طلاق را در پيش روى او گذاشته است. 3ـ شخصى كه از آزار مكرّر همسايه اش شكوه مى كند و او را به خاطر آن نفرين مى كند، در حالى كه مى تواند خانه اش را بفروشد و در جاى مناسبى منزل اختيار كند. 4ـ آنكه در خانه نشسته، كار نمى كند و از خدا روزى مى طلبد در حالى كه خداوند راههاى روزى را پيش روى او قرار داده است. 5ـ كسى كه مالى را به ديگرى قرض داده و بدهكار انكار مى كند. سپس دست به دعا برداشته و از خدا برگشت مال خويش را مى طلبد، در صورتى كه خداوند به او دستور شاهد گرفتن داده است.