درس بيست و پنجم - ره توشه حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ره توشه حج - نسخه متنی

عباس کوثری، جواد محدثی، محمود مهدی پور، رضا استادی، محمد خردمند، احمد مبلغی، سید محمود مدنی بجستانی، محمد صادق نجمی، احمد زمانی، سید عباس رفیعی پور علوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

30 ـ ابودرداء، وى از عالمان عابد و صحابه وارسته و پيشواى قاريان و قاضى دمشق بود. و از كسانى بود كه آيات قرآن را بر پيامبر بازخوانى مى كرد و در حال حيات پيامبر، از گردآورندگان قرآن بود. 31 ـ عُكاشه بن مِحصَن اسدى، از بدريان نخستين بود و در جنگهاى گوناگون شركت داشت و در ايّام جنگ با «اهل ردّه» كشته شد. 32 ـ عرباض بن ساريه، چشمى گريان داشت و اهل جهاد و عبادت بود و در فضيلت او و جمعى ديگر از مسلمانانى كه عاشق جهاد بودند ولى امكانات جنگ را نداشتند وگريه مى كردند، آيه نازل شد. 33 ـ فضالة بن عُبيد انصارى، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به او و جمعى ديگر از اصحاب صفّه مى فرمود: اگر بدانيد كه نزد خدا چه پاداشى داريد، از اين وضع تهيدستى ناراحت نمى شويد و دوست مى داريد كه تنگدست تر باشيد. 34 ـ مصعب بن عمير، جوان مهاجرى بود كه به خاطر ايمان، از پدر و مادر جدا شد و به مسلمانان پيوست. پيامبر اسلام پيش از هجرت، او را به عنوان معلّم قرآن به سوى مردم يثرب فرستاد. 35 ـ مسعود بن ربيع، كه اهل قرائت قرآن بود. 36 ـ وابصة بن معبد جهنى، وى با فقرا نشست و برخاست مى كرد و مى گفت: اينان برادران من در دوران رسول الله(صلى الله عليه وآله) بودند. و...گروهى ديگر.

نام اصحاب صفه بيش از اينهاست; براى رعايت اختصار، به همين اندازه اكتفا شد.

درس بيست و پنجم

آمنه

(عليها السلام)

مادر خورشيد

ن ـ طيّبى

تبار آمنه

آمنه دختر وهب بن عبدمناف است و مادر بزرگوارش «بِرِّه» دختر عبدالعزّى(681) به شمار مى آمد. اين دو بزرگوار در نسب شريف به كلاب بن مرّة بن كعب بن لُؤَىّ مى رسند و در واقع پدر و مادر آمنه دخترعمو و پسرعمو بوده و از خصلتهاى مشابه بهره مى بردند. عبدمناف، نياى سوم پيامبر اسلام، مغيره نام داشت و «قمرالبطحاء»(682) خوانده مى شد. او در قلب مردم موقعيتى ويژه داشت. تاريخ نگاران در باره اش چنين مى نويسند:«شعار او پرهيزگارى، دعوت به تقوا، خوش رفتارى با مردم و صله رحم بود. سقايت و ميهماندارى حجاج بيت الله الحرام با فرزندان عبد مناف بود و اين منصب با شكوه تا زمان پيامبر به قوّت خود باقى بود.»ويژگيهاى والاى آمنه(عليها السلام) عبدالمطلب، قبل از خواستگارى آمنه نزد عبدالله جوانِ برومند و زيباى بنى هاشم آمد و چنين گفت:«پسرم! آمنه دخترى است از خويشان تو و در مكه مانند او دخترى نيست.»و سپس فرمود

«فوالله ما في بنات أهل مكّة مثلها لأنّها محتشمةٌ في نفسها طاهرةٌ مطهّرةٌ عاقلةٌ دَيّنَةٌ». «سوگند به عزّت و جلال خداوند، كه در مكه دخترى مثل او (آمنه) نيست; زيرا او با حيا و ادب است و نفسى پاكيزه دارد و عاقل و فهيم و دين باور است.»بينش عميق و عفت و پاكى اين بانو چنان بود كه تاريخ چنين مى نويسد:«او (آمنه) در آن روز، از نظر نسب و ازدواج، با فضيلت ترين دختران قريش بود.»از صفات برجسته ديگر اين بانو ساده زيستى و دورى از جلوه هاى مادى است. به گونه اى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:«إنّما أنا ابن امْرأة من قريش تأكل القديد» «همانا من فرزند زنى از قريشم كه گوشت خشكيده مى خورد.»بخشى از صفات برجسته اين جاودانه مادر، چنين است:

الف) دين باورى (دَيّنَة)

پيامبر گرامى اسلام را «سيّد الناس وديّان العرب» مى خواندند. على بن ابى طالب(عليه السلام) را نيز با اين وصف ستوده اند: «كان علىٌ(عليه السلام) ديّان هذه الأمَّة» برخى دين را به معناى طاعت و گروهى به معناى هر آنچه با آن بندگى خدا مى شود(687) مى دانند. برخى از كوتاه نظران كه با نگرش مادى به مسايل پيرامون خود مى نگرند، معتقدند كه:«چون آمنه قبل از ظهور اسلام مى زيسته، نمى تواند مؤمن باشد و از زنان مشرك به شمار مى آيد!»اما مورّخان و پژوهشگران شيعه بر اين باورند كه پدران و مادران پيامبر ايمان داشتند. آنها براى اثبات اين مطلب به سخن پيامبر(صلى الله عليه وآله) استناد كرده اند كه مى فرمايد:«لَمْ يَزَلْ يَنقلُني الله مِن أصلاب الشّامخة الى الأرحام المطهّرات حتّى أخرجني إلى عالمكم هذا وَلَم يدسنني دَنس الجّاهلية» «خداوند همواره مرا از پشت هاى پاك به رحم هاى پاك منتقل مى ساخت تا اينكه به اين دنياى شما آمدم و هرگز به افكار و ناپاكى هاى جاهليت آلوده نشدم.»از اين حديث شريف، كه با عبارات مختلف بيان شده است، پاكى وجود آمنه و طهارت فكرى او ثابت مى شود. بسيارى از دانشمندان اهل سنت ايمان آمنه را بيان كرده، براى اثبات اين امر از روايت زير استفاده كرده اند:«كعب الأحبار به معاويه گفت: من در هفتاد و دو كتاب خوانده ام كه فرشتگان، جز براى مريم و آمنه بنت وهب براى ولادت هيچ پيامبرى به زمين نيامدند و جز براى مريم و آمنه، براى هيچ زنى حجاب هاى بهشتى را برپا نساختند.»«واقدى» و گروهى از دانشمندان اهل سنت، پس از ذكر حديث فوق، مى گويند: خداوند متعال هرگز زن كافره را در برابر زن با ايمانى مانند مريم(عليه السلام) قرار نمى دهد. اگر آمنه ايمان نداشت، هرگز مقامات مريم(عليه السلام) براى او به وجود نمى آمد; زيرا بين ايمان و كفر فاصله بسيار است و هرگز اين دو جمع نمى شوند. شيخ صدوق نيز در «اعتقادات» خود مى فرمايد:«اعتقادنا في آباء النّبي أنّهم مُسلمون مِن آدم اِلى أبيه وَأبا طالب و كذا آمنة بنت وهب اُمّ رسول الله(صلى الله عليه وآله)» «اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلمان بوده اند.»امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: جبرئيل بر پيامبر نازل شد و گفت:«اعتقاد ما اين است كه پدران پيامبر(صلى الله عليه وآله) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنين آمنه، مادر پيامبر، مسلمان بوده اند.»«يا محمّد اِنَّ الله جلّ جلاله يقرأك السّلام ويقول اِنّي قد حرّمت النار على صلب انزلك وبطن حملك وَحجرٌ كفلك ...» «اى محمد(صلى الله عليه وآله)، خداوند تعالى بر تو سلام فرستاد و گفت: من آتش را بر صلب و پشتى كه تو را فرود آورد و بطنى كه حامل تو بود و دامنى كه تو را تربيت كرد، حرام كردم.»مرحوم مجلسى(رحمه الله) مى نويسد: اين خبر دلالت بر ايمان عبدالله و آمنه و ابوطالب دارد; زيرا خداوند آتش را بر جميع مشركان و كفار واجب كرده است و اگر اينان مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمى شد.

ب) محجوب و با حيا (محتشمه)

ويژگى ديگر اين بانوى بزرگوار حيا و ادب اوست كه با واژه «محتشمه» در ميان عرب شناخته شده بود. حشمت به معناى ادب و حيا است و زيباترين صفتى است كه بانوان كريمه مى توانند داشته باشند و در سايه آن آسودگى جسمى و روانى يابند.

/ 43