حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • «شد جهان آيينه رخسار دوست
    غير دريا گر نمايد موج آب
    گر تو هستى در جهان صاحب نظر
    در جهان منگر به روى او نگر»(1)



  • هر دو عالم در حقيقت عكس اوست
    عين دريا دان تو امواج و حباب
    در جهان منگر به روى او نگر»(1)
    در جهان منگر به روى او نگر»(1)






  • 291) تو گويى لفظ من در هر عبارت
    به سوى روح مىباشد اشارت



  • به سوى روح مىباشد اشارت
    به سوى روح مىباشد اشارت



تو مىگويى كه لفظ «من» در هر عبارتى كه كه واقع شود اشاره به روح دارد و روح نيز نفس ناطقه است و بدن آدمى اسباب و آلت روح است و نفس ناطقه حاكم بر همه مىباشد.




  • 292) چو كردى پيشواى خود خرد را
    نمىدانى ز جزو خويش خود ر



  • نمىدانى ز جزو خويش خود ر
    نمىدانى ز جزو خويش خود ر



جزو خويش = روح

خود = «من»

اى انسان «كور» كه عقل را راهنما و پيشواى خود قرار دادهاى، با توجه به اينكه عقل در ادراك مكشوفات ـ كشف و شهود ـ مثل حسّ در ادراك معقولات و محسوسات است و در مراتب كشف و شهود عقل راهى ندارد، تو نيز از جزو خود كه روح تو مىباشد خبر ندارى و آن را نمىشناسى و مىپندارى كه «من» روح تو مىباشد. حال آنكه به اعتقاد عرفا و علماى تحقيق، «من» عبارت از حقيقتى است كه تمام حقايق را در بر مىگيرد و روح و بدن آدمى هر كدام مظهرى از مظاهر آن حقيقت مىباشند.




  • 293) برو اى خواجه خود را نيك بشناس
    كه نبود فربهى مانند آماس



  • كه نبود فربهى مانند آماس
    كه نبود فربهى مانند آماس



فربه = چاق

1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص223.




/ 460