294) من تو برتر از جان و تن آمد
كه اين هر دو ز اجزاى من آمد
كه اين هر دو ز اجزاى من آمد
كه اين هر دو ز اجزاى من آمد
295) به لفظ من نه انسان است مخصوص
كه تا گويى بدان جان است مخصوص
كه تا گويى بدان جان است مخصوص
كه تا گويى بدان جان است مخصوص
296) يكى ره برتر از كون و مكان شو
جهان بگذار و خود در خود جهان شو
جهان بگذار و خود در خود جهان شو
جهان بگذار و خود در خود جهان شو
1. هر كس خود رابشناسد به تحقيق خداى را شناخته است.