حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • آتش عشق است كاندر نى فتاد
    جوشش عشق است كاندر مَى فتاد»(1)



  • جوشش عشق است كاندر مَى فتاد»(1)
    جوشش عشق است كاندر مَى فتاد»(1)






  • 430) از آن مجموع پيدا گردد اين راز
    چو بشنيدى برو با خود بپرداز



  • چو بشنيدى برو با خود بپرداز
    چو بشنيدى برو با خود بپرداز



چون اسرار پنهانى به وسيله عقل ادراك نمىشود و تنها از طريق تصفيه دل، تزكيّه نفس و نفى لذات مادّى و دنيوى ـ مجموع تن و جان ـ حاصل مىگردد، اگر اين معنى شنيدى و برايت ثابت شد، دست از عقل و استدلال بردار و به نفس خود رجوع و آن را پاك و مصفّا كن.

مولانا در اين باره مىگويد:




  • «تن ز جان و جان ز تن مستور نيست
    ليك كس را ديد جان دستور نيست»(2)



  • ليك كس را ديد جان دستور نيست»(2)
    ليك كس را ديد جان دستور نيست»(2)






  • 431) چو بر هم اوفتاد آن سنگ و آهن
    ز نورش هر دو عالم گشت روشن



  • ز نورش هر دو عالم گشت روشن
    ز نورش هر دو عالم گشت روشن



نورش = نور تن و جان، مرجع ضمير «ش» تن و جان مىباشد.

دو عالم = ب 2و13

هنگامى كه سنگ و آهن با هم برخورد كنند جرقه و نور ايجاد مىشود، ظاهر و باطن آدمى كه تن و جان است اگر تصفيه و پاك گردند، عشق در دل سالك نسبت به معشوق و محبوب شعله مىزند و از نور آن عشق هر دو عالم روشن و منوّر مىگردد و آنگاه است كه سالك جمال رخ معشوق را كه وحدت حقيقى است مشاهده خواهدكرد.




  • 432) تويى تو نسخه نقش الهى
    بجو از خويش هر چيزى كه خواهى



  • بجو از خويش هر چيزى كه خواهى
    بجو از خويش هر چيزى كه خواهى



چون انسان به حكم «خلق اللّه تعالى آدم على صورته»(3) مظهر جميع اسماء و

1. نيكلسون، ص 3، ب 9 و 10.

2. همان، همان صفحه، ب8

3. بحار، ج 4، ص 11، رواية 20، باب 2.




/ 460