حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گرديده است و وجودى براى خود نمىشناسد.

مصراع دوم اشاره به نهايت كمال معرفت خداوندى دارد. سالك در اين مرحله به هر جزء و ذرهاى از عالم كه نگاه مىكند خدا مىبيند يعنى به بقاء بالله رسيده است.




  • «از عطش گر در قدح آبى خورم
    در درون آب حقّ را ناظرم»(1)



  • در درون آب حقّ را ناظرم»(1)
    در درون آب حقّ را ناظرم»(1)



73) حكيمان كاندرين كردند تصنيف چنين گفتند در هنگام تعريف

حكيم = دانشمند، فيلسوف، آشنا به حكمت و فلسفه

تصنيف = صنف صنف كردن، دسته دسته كردن، گردآوردن، فراهم ساختن(ف-م)

عالمان و محققان كه درباره تفكر تحقيق كرده و رساله نوشتهاند تفكّر را چنين تعريف كردهاند.




  • 74) كه چون در دل شود حاصل تصّور
    نخستين نام او باشد تذكّر



  • نخستين نام او باشد تذكّر
    نخستين نام او باشد تذكّر



تصّور = انديشيدن، چيزى را در ذهن آوردن، تصور بدون استدلال است.(ف-م)

هنگامى كه در دل سالك صورتى از صور مختلفه بوجود آيد يا در دل خطور كند حكما و علما ابتدا نام اين تصوّر را تذكّر گفتهاند.




  • 75) وزو چون بگذرى هنگام فكرت
    بود نام وى اندر عرف عَبْرَتْ



  • بود نام وى اندر عرف عَبْرَتْ
    بود نام وى اندر عرف عَبْرَتْ



عُرف = آنچه نزد عامه قابل قبول است; آنچه عموم آنرا پذيرفتهاند.

عبرت = پند گرفتن، در اينجا به معنى از صورتى به صورت ديگر رفتن و يا عبور از جزء به كلّ است.

خاقانى در اين باره چنين سروده است:

1. لاهيجى، شرح گلشن راز، ص 51.

/ 460