خويشتن را در هوا كرديم گم از عدم ما تا به اقليم وجود منزل و مقصود و راه و راه رو سالك مسلوك و مسلوكٌ اليه هر چه ما را بود زاجناس و نقود زابتدا كردم چون آهنگ راه بر در شه چون عطا جويان شديم يافتيم آخر درون خويشتن هر چه را در هر كجا كرديم گم جاده در راه خدا كرديم گم آمديم و راه را كرديم گم جمله را در ابتدا كرديم گم جمله ما بوديم و ما كرديم گم جمله را در راهها كرديم گم گام اول خويشتن را كرديم گم شاه را اندر عطا كرديم گم هر چه را در هر كجا كرديم گم هر چه را در هر كجا كرديم گم