اَوْحَى اللّهُ اِلى داوُدَ عليهالسلام : اِنَّ اَهْوَنَ ما اَنَا صانِعٌ بِعالِمٍ غَيْرِ عامِلٍ بِعِلْمِهِ اَشَدُّ مِنْ سَبْعينَ عُقُوبَةً باطِنيَّةً اَنْ اُخْرِجَ مِنْ قَلْبِهِ حَلاوَةَ ذِكْرى ] عيسى عليهالسلام فرمود :سنگى را ديدم كه روى آن نوشته بود : مرا برگردان ، چون برگرداندم در باطن سنگ نوشته بود : هركه برآنچه دانسته عمل نكرد ، طلب آنچه را نمىداند براى او شوم است و دنبال كردن علم براى او سودى ندارد كه زحمت تحصيل علم بىعمل مردود و بدون اجر و مزد است .به داود خطاب شد :آسانترين عذابى كه بر عالم بىعمل روا مىدارم از هفتاد شكل عذاب باطنى سختتر است و آن اين است كه شيرينى ياد خود را از او مىگيرم . [ وَلَيْسَ اِلَى اللّهِ تَعالى طَريقٌ يُسْلَكُ اِلاّ بِالْعِلْمُ ، وَالْعِلْمُ زَيْنُ الْمَرءِ فِى الدُّنْيا وَسِياقُهُ اِلَى الجَنَّةِ وَبِهِ يَصِلُ اِلى رِضْوانِ اللّهِ تَعالى ] تنها راه رسيدن به خدا علم و معرفت است ، وقتى انسان با انبيا و ائمه و قرآن و معارف الهيه آشنا شود ، اين آشنايى مورّث آشنايى با خدا و محرك عشق در قلب انسان نسبت به كمال مطلق است ، علم زينت مرد در دنيا و رساننده عالم به بهشت و موجب تحصيل رضا و خشنودى خداست ، البته همه اين محصولات نتيجه عمل به علم است .
ز قرص ماه رخشيدن بياموز صفا از قطرههاى پاك شبنم بخوان در چهر گل آيات پاكى سرافرازى ز كوهستان فراگير ز چشم اختران شب زندهدارى سكوت از تيره شبهاى دل انگيز اميد زندگانى از بهاران ز مرغان نغمه تسبيح بشنو جمال آفرينش را ز صد شوق چو شهنازى پرستيدن بياموز ز دست ابر بخشيدن بياموز ز جام لاله خنديدن بياموز ز بلبل عشق ورزيدن بياموز ز موج بحر جنبيدن بياموز ز دور چرخ گرديدن بياموز ز ظلمت راز پوشيدن بياموز ز چشمه سار جوشيدن بياموز ز دريا آسمان ديدن بياموز چو شهنازى پرستيدن بياموز چو شهنازى پرستيدن بياموز