جان در مقام عشق به جانان نمىرسد درمان دل وصال و جمالست وين دو چيز ذوقى كه هست جمله درآن حضرتست نقد وز هر چه نقد عالم عرفانست از هزار وز صد هزار چيز كه در چرخ مىرود وز هر چه يافت جوهر انسان ز شوق و ذوق بويى به جنس جمله حيوان نمىرسد[471] دل در بلاى درد به درمان نمىرسد دشوار مىنمايد و آسان نمىرسد وز صد يكى به عالم عرفان نمىرسد جز وى به كلّ گنبد گردان نمىرسد صد يك به سوى جوهر انسان نمىرسد بويى به جنس جمله حيوان نمىرسد[471] بويى به جنس جمله حيوان نمىرسد[471]