عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمى‏دانم . به وى گفتند : مسئله ساده و آسانى است ، چرا پاسخ نمى‏دهى ؟ انس خشمگين شد و گفت : در محدوده و حوزه علم و دانش هيچ مسئله ساده و آسانى وجود ندارد ، مگر گفتار خداوند به گوش تو نرسيده كه فرمود :

إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً [468] .

به يقين ما به زودى گفتارى سنگين [ چون آيات قرآن ] به تو القا خواهيم كرد .

بنابراين علم و دانش و دين اصولاً سنگين و تمام قسمت آن مشكل و دشوار مى‏باشد .

از قاسم بن محمد بن ابى‏بكر ـ كه يكى از فقهاى مدينه بوده ـ درباره مطلبى سؤال كردند ، وى گفت :

جواب صحيح اين مسئله را نمى‏دانم ، سائل گفت : من بدين منظور به سوى تو شتافتم كه غير از تو شخص ديگرى را به شايستگى نمى‏شناسم .

قاسم گفت : به طول لحيه و بلندى محاسن و كثرت مردم در پيرامون من منگر .

به خداوند متعال قسم ! كه من پاسخ پرسش تو را نمى‏دانم .

در اين اثنا يكى از بزرگان افراد سالمند قريش به او گفت : برادرزاده در كنار اين شخص بنشين و جواب مسئله را براى او بيان كن ، سوگند به خداوند در هر مجلسى كه تو را در جمع ديگران مشاهده كردم ، كسى را فاضل‏تر و دانشورتر از تو باشد تاكنون نديده‏ام .

قاسم گفت : به خدا قسم ! اگر زبانم را از بيخ و بن بركنند براى من محبوب‏تر از آن است كه درباره چيزى سخن بگويم كه بدان علم و آگاهى ندارم[469] .

درباره حسن بن محمد بن شرف شاه استرآبادى چنين آورده‏اند كه :

روزى زنى بر او وارد شد و راجع به مسائل مشكل و پيچيده حيض و عادت ماهانه سؤالاتى مطرح ساخت ولى او نتوانست پاسخ دهد ، آن زن به حسن گفت :

پته‏هاى عمامه تو به كمرت رسيده ، لكن از ايراد پاسخ به سؤال يك زن عاجز هستى ؟ حسن به او گفت : اى خاله ! اگر من پاسخ هر مسئله‏اى را مى‏دانستم پته‏هاى عمامه من قعر زمين را نيز درمى‏نورديد و به ژرفاى آن راه مى‏يافت[470] ! !

  • جان در مقام عشق به جانان نمى‏رسد درمان دل وصال و جمالست وين دو چيز ذوقى كه هست جمله درآن حضرتست نقد وز هر چه نقد عالم عرفانست از هزار وز صد هزار چيز كه در چرخ مى‏رود وز هر چه يافت جوهر انسان ز شوق و ذوق بويى به جنس جمله حيوان نمى‏رسد[471]

  • دل در بلاى درد به درمان نمى‏رسد دشوار مى‏نمايد و آسان نمى‏رسد وز صد يكى به عالم عرفان نمى‏رسد جز وى به كلّ گنبد گردان نمى‏رسد صد يك به سوى جوهر انسان نمى‏رسد بويى به جنس جمله حيوان نمى‏رسد[471] بويى به جنس جمله حيوان نمى‏رسد[471]

/ 215