عرفان اسلامی جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 10

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكما فرموده‏اند : طمع ، حالتى است كه هر كجا وطن كند ، سلسله و زنجير شرك و نفاق را به حركت آورد و اگر قوّت يابد آدمى را به كفر مى‏كشد .

ملاّ عبدالرّزاق لاهيجى مترجم كتاب شريف « مصباح الشريعة » مى‏گويد :

بايد دانست كه :

اوّل : طمع كه از باطن مردم سر بر زند نتيجه حرص باشد و آن را در كليّات و جزئيات از عام و خاصّ مردم معلوم مى‏توان كرد ، بلكه محسوس مى‏توان ديد .

  • نه از حرص كودك برآرد نفير جوانان و پيران كه ره مى‏روند هم از حرص بهر طمع مى‏روند

  • پس آن گه طمع دارد از دايه شير هم از حرص بهر طمع مى‏روند هم از حرص بهر طمع مى‏روند

و چون اين معنى نخست از نفس حيوانى است اثر او را در جميع حيوانات مشاهده مى‏توان كرد .

دوّم : طمع از ريا در وجود آيد و اين نوع خاص‏تر است ؛ زيرا كه منبع او نفس انسانى است و ساير حيوانات را در اين معنى مدخلى نيست و اين طمع از اين حاصل آيد كه شخصى مالى نفقه كند يا طاعتى بجاى آرد يا به كار خيرى اقدام نمايد و مقصودش اين نباشد كه ثواب آخرت حاصل كند يا در طلب رضاى حقّ جلّ وعلا كوشد ، بلكه نفس او را طمع قبول خلق و زيادتى شهرت و ذكر خير و نشر محامد و امثال اين باشد ، چنان كه اكثر خلق از خاصّ و عام و وضيع و شريف مبتلا به اين معنى شده‏اند الى ماشاء اللّه و سرچشمه نفاق را نيز از اينجا مشاهده ميكن و طلب منصب و جاه و رغبت رياست و فوقيّت و امارت و حكومت كه به نزد اهل معرفت هر يكى از اين‏ها زنّارى است على حده همه را نتيجه طمع ميدان و اگر به تحقيق بنگرى ريا نيز از طمع خيزد و چون اين دو صفت لازمه يكديگرند و از هم منفك نمى‏شوند حضرت حقّ جلّ وعلا در شأن حضرت امير و خلوص و پاكى و بى‏ريايى و بى‏طمعى آن جناب فرمود :

إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلاَ شُكُوراً [215] .

[ و مى‏گويند : ]ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى‏كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم .

طمع از عجب ظاهر مى‏شود و آن را تعلّق به نفس انسانى است ؛ زيرا كه اين نه از روى احتياج است ، بلكه از راه فرط نخوت و كبر ناشى مى‏شود چنان كه فرعون لعين كه از غلبه عجب خود را بدان كبرى كه داشت و در خلقت او متمكّن و مركوز بود ، خود را مستحق آن دانست كه طاعت او بر همه واجب است تا چنان ترك ادبى از آن بى‏ادب صادر شد و از جهل نفس و غرور دنيا و نخوت مُلك ، كليم اللّه را بدين نوع تهديد كرد كه :

/ 215