آخرين حرفش در بيمارىاش اين بود كه گفت: اللّه اكبر و جان تسليم كرد.پدر وى، حاج ميرزا شفيع از اهل علم نبود، ولى آدم با كمالى بود. مرحوم ملكى دو پسر داشت: على و حسينقلى. على در زمان حيات پدرش ـ مرحوم آقاى ملكى ـ از دنيا رفت و حسينقلى بعد از حيات ايشان».تمثالى از مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى، قاب گرفته، بر ديوار اتاق به چشم مىخورد كه ميرزا را در حال قنوت نماز نشان مىداد. مرحوم آقاى فاطمى درباره اين عكس فرمود:آن جناب اجازه نمىفرمود كه از او عكس بگيرند و بعضى از دوستان و ارادتمندانش اين نقشه را طرح كردند كه در حال نماز از او عكس گرفته، تا نتواند مانع شود. و در حالى كه از عكس گرفتنش بىخبر بود، در حال قنوت چنين كردند.به جناب آقاى فاطمى گفتم كه اگر اجازه مىفرماييد من از روى آن عكس بگيرم و اصل را به شما برگردانم. بىدريغ و بدون حرف و قيد و شرطى، با نهايت بزرگوارى، كريمانه، قاب عكس را از صفحه ديوار برداشت و به من داد.نكتهاى كه لازم است ذكر كنم درباره فرزندان مرحوم حاج ميرزا جواد آقاست. از آقاى ديگرى شنيدم كه: «مرحوم ميرزا جواد آقا از كثرت علاقه به استادش مرحوم آخوند ملاحسينقلى، فرزندش را به نام آن جناب ناميده است؛ ولى فرزند ديگرش يعنى على، همان است كه ايشان