میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت - نسخه متنی

احمد لقمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و كامى شيرين از تواضع و فروتنى در پيشگاه خداوند به سراغمان مىآيد.

عبد صالح و وارسته خداوند، دفتر عمر خويش را مىگشايد و آن را از هرگونه خير، علم و عمل محكم و استوار تهى معرف مىكند. شاخسار وجودش را در زمستانى سرد و يخبندان مىبيند كه هيچ شكوفه عمل صالح بر آن نروييده است.

خود را با زبانى بسته، رويى سياه، قلبى تاريك و اعضايى گستاخ در پيشگاه خداوند مىيابد. در حالى كه هر لحظه بيم آن مىرود كه خداى رحمان و رحيم، وى را مخاطب قرار داده، بگويد:

«اى بنده پست! چه چيزى تو را به پروردگار و مربى بخشنده‏ات، گستاخ كرد؟ چه چيزى تو را بر سرور و سرپرست بردبارت جرأت بخشيد و جرى كرد، نمىخواهى از صورت سياه شده‏ات شرم كنى كه با پروردگار نور بخشت روبه روشوى؟

نمى خواهى از زبان دروغگويت كه با معبود راستگويت به سخن ايستاده است، شرم كنى؟ از حمله لشگريان پر قدرت و چيره‏اش نمىترسى؟ كه تو را به جرم شرك و كفر دستگير كنند و به پيشگاه قدس جلال او برند چرا كه او نسبت به شريك بىنيازترين بى نيازان است.»

اين پرسش‏هاى سهمگين بسان آتشفشانى سخت از اعماق جان بر تمامى وجودش سرازير شده، لرزه بر اندامش مىافكند. چشمانش ياراى اشاره و زبانش توان گفتار ندارد؛ از تمام عمر و ريزش رحمت خداوند سخن گفته، بر بخشش‏هاى بزرگ و نعمت‏هاى بىكران و پى در پى

/ 140