میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
جمادان قانع نشوى، از آب و گل طبيعت به سوى وطن اصلى خود سفر كني؛ وطنى از عوالم بالا و والا، آن جا محلّ مقرّبان است، نفس خود را بشناس كه شناختن نفس موجب شناخت خداوند مىشود. چنانچه در روايات است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدْ عَرَفَ ربَّه؛ هركس نفس خويش را شناخت، همانا پروردگارش را شناخته است».... از حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سؤال كردند: «كيف الطّريق الى معرفة الرّب؟؛ چه راهى براى شناخت پروردگار است؟فرمودند: معرفة النفس (شناخت نفس)».پس اين را بدان كه انسانيّت انسان، به ظاهر نيست و در جسم خلاصه نمىشود؛ چرا كه صورت آدمى را بر در حمام مىكشند و حيوانات نيز از جسم برخوردارند. در چارچوب غريزه، ميل و حرص به طعام و شهوت جنسى نيز محدود نمىشود؛ زيرا خرس و خوك هم ميل به اينها دارند و از سوى ديگر، شخصيّت انسان به خشم و نيروى دافعه نيست؛ چرا كه اين صفت در سگ و گرگ نيز بسيار است؛ بلكه صفت مخصوص و ويژه آدمى «علم و معرفت و اخلاق حسنه» است كه در بقيه وجود ندارد. چنان كه مىفرمايد:علم در آسمان نيست تا بر شما فرود آيد و در دل زمين نيست تا براى شما از دل خاك رويد، بلكه در اندرون دلهاى شما سرشته است. اخلاق روحانيّون را به خود بگيريد تا براى شما ظهور كند.آرى انسان طُرفه معجونى است كه از همه عوالم در او نمونهاى هست؛ از تمام صفات خداوندى و همه اسماى الهى تأثيرى در وجود او به چشم مىخورد. كتابى مختصرتر از لوح محفوظ است و بسان