از آنـجـا كـه نـمـى تـوان قـرآن را بـه طـور دقـيـق و كـامـل بـه زبـان ديـگـر تـرجـمـه كـرد در طـول تـاريـخ اسـلام هـمـواره افرادى با ترجمه قرآن به زبانهاى ديگر مخالفت كرده اند. در قـرن اخـيـر نـيـز ايـن بحث در بين بعضى از علماى مذاهب اسلامى مطرح شده و افراى همچون اديب مـحـمـد مـهـيـارى ، زرقـانـى ، رشيد رضا، محمد سليمان با ترجمه قرآن به مخالفت برخاسته اند.(58) دلائل مخالفان معمولاً موارد زير بوده است :1 ـ مـردم بـا وجـود تـرجـمـه قـرآن ، از فـراگـرفـتـن ((زبـان عـربـى )) كـه خـود يـكـى از عوامل اتحاد همبستگى و ارتباط ميان مسلمانان است ، روى گردان مى شوند.2 ـ هيچ گونه ترجمه اى نمى تواند مفاهيم وسيع قرآن را بيان كند.3 ـ تـرجـمـه قـرآن يـعـنـى مـثـل قـرآن را آوردن و آن هـم بـراى جـن و انـس محال است .4 ـ تـرجـمـه قـرآن بـاعـث مـى شـود كـه بـعـضـى از مـلّتـهـا آن را بـه جـاى قـرآن بـگـيـرنـد و اصل قرآن را فراموش كنند و احياناً سبب گمراهى افراد كم اطلاع شود.
دلايل موافقان
در مـقابل مخالفان ترجمه ، بيشتر علماى مذاهب ، ترجمه قرآن را جايز مى شمارند(59) و دلايل آنان عبارت است از:1 ـ اسـلام ديـن جـهـانـى اسـت و دعـوت آن عـمـومـيـت داشـتـه و هـمـه اقـوام و مـلل را بـه خـود فرامى خواند،(60) از اين رو پيام كتاب آسمانى آن براى همگان بايد روشن شود و اين براى افراد غير عرب جز از طريق ترجمه ، ميسّر نيست .2 ـ بـه صـراحـت از سـنـّت و روايـت ، جـواز تـرجـمـه قـرآن و صحت و مشروعيت آن بدست مى آيد همانگونه كه سلمان فارسى با اطلاع پيامبر(ص )چنين كرد.(61) 3 ـ تـبـليغات سوء بر ضد قرآن و اسلام همواره در جريان است ، ترجمه قرآن و تبليغ و نشر آن مى تواند از بهترين راههاى مبارزه و مقابله با اين تبليغات مسموم باشد.در مـجـمـوع پس از بررسى ادله مخالفان و موافقان ، روشن مى شود كه ترجمه قرآن نه تنها مـذمـوم نيست بلكه عملى ممدوح و گاهى بسيار لازم است ؛ تنها رعايت نكاتى مى تواند نقاط مبهم در ذهن مخالفان را كه قائل به حرمت ترجمه شده اند برطرف نمايد.اول ايـن كـه در تـرجمه سعى شود از مفاهيمى استفاده شود كه معانى وسيع قرآن را بهتر منعكس نمايد، و به حقايق قرآنى نزديك تر باشد و با انجام كار گروهى و دقيق حتى الامكان بايد از ورود غلط در آن جلوگيرى نمود.دوم ايـن كـه تبليغ به فراگيرى و خواندن متن قرآن در كنار ترجمه ، انجام شود تا مخالفان نـيـز بـفـهمند غرض از ترجمه ، ايجاد قرآنى در كنار قرآن اصلى نيست ، بلكه غرض رساندن پـيـام قـرآن بـه مـخـاطـبـانـى اسـت كـه راهـى جـز اسـتـفـاده از تـرجـمـه بـراى آنـان وجـود ندارد.(62)