اجتهاد شخصى - آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گـرچـه صـحـابـه و تـابعين كمتر از شيوه تفسير قرآن به قرآن استفاده مى كردند، امّا گاهى تـحت تاءثير شيوه تفسيرى شخص پيامبر اكرم (ص )و امام على (ع )از آن منبع پرفيض استفاده مـى كـردنـد. نمونه اى كه براى اين مورد مى توان ذكر كرد، سخن ابن عباس است كه در تفسير آيـه ((رَبَّنـا اَمـَتْنَا اثْنَتَيْنِ وَ اَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ))(218) مى گويد: آنها مردگانى بـودنـد در اصـلاب پـدرانـشـان كـه پـيـش از خـلقـت ، خـاك بـودنـد، و ايـن مـردن اول اسـت . پـس از آن خـداونـد آنـهـا را زنـده كـرد و ايـن زنـده كـردن اول اسـت . سـپـس خـداونـد آنها را مى ميراند، زيرا همه به ناچار در دنيا مى ميرند و اين مردن دوم اسـت . سـپـس بـا برانگيختن در روز قيامت ، آنها را زنده مى كند و اين زنده شدن دوّم است و بدين تـرتـيـب دو مـرگ و دو زنـدگـى تـحـقـق مـى پـذيرد؛ و اين همان گفتار خداى تعالى است كه مى فرمايد:

((كـَيـْفَ تـَكـْفـُرُونَ بـِاللّهِ وَ كـُنـْتـُمْ اَمـْواتـاً فـَاَحـْيـاكـُمْ ثـُمَّ يـُمـيـتـُكـُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ اِلَيْهِ تُرْجَعُونَ))(219) چگونه خدا را انكار مى كنيد، در حالى كه مرده بوديد و او شمار را زنده ساخت ، باز مى ميراند و زنده مى كند و آنگاه به نزد خود باز مى گرداند.(220) در بـيـن تـابـعـيـن هـم سـعـيـد بـن جـبـيـر و مـحـمـد بـن كـعـب قـرظـى در باره آيه ((هَلْ اَتيكَ حَديثُ الْغاشِيَةِ))(221)گفته اند: غاشيه ، آتشى است كه صورت كفار را فرا مى گيرد و اين معناى آيه ((تَغْشى وُجُوهَهُمُ النّارُ))(222) مى باشد.

سخنان پيامبر اكرم (ص )و حضرت على (ع ) آنـچـه مـسـلم اسـت ، پـيـامـبـر عـلاوه بـر پـاسخ به سؤ الات صحابه در مورد قرآن ، خود آيات مجمل قرآن را بيان مى كرده و ناسخ و منسوخ آن را از هم متمايز مى ساخته است . صحابه نيز از مـحـضـر آن حـضـرت (ص )، مـعـارف قـرآن را فـراگـرفـتـه و در قـالب روايـات ، نـقـل مى نمودند. روش تابعين هم بيشتر نقل همين روايات بود كه از صحابه فرا مى گرفتند. همچنين صحابه مانند ابن عباس گاهى نيز از سخنان حضرت على (ع )بهره جسته و تفاسير خود را از آن حـضـرت فـرا مـى گرفتند. در مجموع ، روايات ، اصلى ترين و مهم ترين منبع تفسير صحابه و تابعين محسوب مى شود.

اجتهاد شخصى

يكى ديگر از منابع تفسير نزد صحابه و تابعين اجتهاد شخصى بوده است . ذهبى در اين باره مى گويد:

((صـحـابـه ، زمـانى كه تفسير آيه اى را در كتاب خدا نمى يافتند و دسترسى به پيامبر(ص )نـيـز نـداشـتـنـد بـه اجـتـهاد و اعمال راءى خود متوسل مى شدند، ولى در جايى كه مى توانستند تـفـسـيـر آيـه را بـا اسـتـفـاده از آشـنـائى بـا لغـات عـرب بـيـابـنـد، احـتـيـاج بـه اعمال راءى و اجتهاد نداشتند...))(223)

اخبار اهل كتاب

قـرآن كـريم مانند ديگر كتب آسمانى به نقل فرازهايى از تاريخ پيامبران گذشته ، پرداخته اسـت .

البـتـه چـون هـدف قـرآن ، تـنـبـّه و تـذكـر دادن بـه مـخـاطـبـان مـى بـاشـد، از نـقـل هـمـه جـزئيـات خـوددارى كـرده و آنـچـه را كـه بـا هـدف و مـقـصـدش سـازگـار بـوده ، نـقـل نـمـوده اسـت . بـسـيـارى از صـحـابـه و تـابـعـان بـراى تـكـمـيـل مـعـلومـات خـود بـه كـسـانـى مـانـنـد عـبـداللّه بـن سـلام و كـعـب الاحـبـار كـه از اهـل كـتـاب بـوده و تـازه بـه اسـلام گـرويـده بـودنـد، مـراجـعـه كـرده و مـطـالبـى را از آنـان نـقـل مى كردند. اين نقل ها به عنوان منبعى براى تفاسير آنان به حساب مى آيد، بطورى كه هم اكنون نيز تفاسير روايى ، مخصوصاً تفاسير اهل سنت متضمن اين گونه روايات است .

/ 55