تفاوت استنباط با تفسير به راءى - آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين را دليل بر صحّت ولايت آنان بر ساير مؤ منان گرفته اند.(174) ايـن چـنـيـن تـفـسـيـرى كـه بـا دلايـل فـراوان مـخـالف قـرآن اسـت و هـيـچ سـنـد قـابـل اطـمـيـنانى ندارد نمونه ديگرى از تفسير به راءى است . دهها روايت در كتب شيعه و سنّى مـبـنـى بـر ايـن كـه ايـن آيـه تـنـهـا در مورد على (ع )نازل شده است ، وجود دارد و او بود كه در حال ركوع نماز به فقيرى كمك كرد.(175) ج :((وَ اَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً اَبابيلََ تَرميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجّيلٍ))(176) و خـداونـد بـر آنـان (لشـكـر ابـرهـه ) گـروهـهـايـى از پـرندگان را فرستاد در حالى كه آن پرندگان با گِل خشك شده بر آنان تير مى افكندند.

شـيـخ مـحـمـد عـبـده در تفسير سوره فيل مى گويد: مى شود گفت كه مراد از طيور (پرندگان )، مـيـكـروب اسـت و مـنـظـور از ((حـجـارة مـن سـجـيـل )) (گـِل خـشـك شـده ) گِل خشكيده و مسموم شده توسط پشه ها و ميكروبها مى باشد.(177) د: شـهـيـد آيـت اللّه مـطـهـرى نـمـونـه هـايـى از تـفـسـيـر بـه راءى گـروهـهـاى التـقـاطـى را نـقـل مـى كـنـد و بـا آن آشـكـار مـى سـازد كـه آنـان چـگـونـه بـا تـفـسـيـر خـود درصـددنـد كـه مسائل معنوى اسلام را به مسائل مادى تفسير كنند. مثلاً دستور قرآن به برپائى ((نماز)) را به برقرارى روابط و پيوستگى ميان اعضاى يك حزب و يا ((يقين به آخرت )) را به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب تفسير كرده اند.(178) ه‍ : يكى از التقاطى مذهبان در ترجمه آيه ((يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خِلالٌ))(179) (روزى (قـيـامت ) كه نه خريد و فروش در آن است و نه دوستى و رفاقت ثمر مى بخشد) گفته است كه مراد روزگارى است كه در آن نه مبادله است و نه شكاف طبقاتى (يعنى روزى كه ماركسيسم بر جامعه بشرى سايه بيفكند).(180)

تفاوت استنباط با تفسير به راءى

يكى از مواردى كه ، از جانب برخى علما، به غلط تفسير به راءى شناخته شده است ، استنباط از آيات قرآن است . واژه ((استنباط)) در آيه 83 سوره نساء بكار رفته است :

((وَ لَوْ رَدُّوهُ اِلَى الرَّسُولِ وَ اِلى اُولِى الاَْمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ)) اگـر آن را به پيامبر و اوالامرشان ارجاع مى دادند، كسانى از ايشان كه استنباط مى كنند، آن را درمى يافتند.

اسـتـنـبـاط از ريـشه ((نبط)) است و آن اولين آبى است كه در چاه ظاهر مى شود، پس استنباط به مـعـنـى اسـتـخـراج اسـت . بـه هـر چـيـزى كـه اسـتـخـراج شـده ، در بـرابـر چـشـم يـا مـعـرفـت (عقل ) قرار بگيرد، ((مستنبَط)) گويند.(181) كـسـانـى كه به تهذيب نفس بپردازند و با قلب سليم به پيشگاه قرآن حاضر شوند و در آن بـه تـاءمـل بـنشينند و غور و تفحّص كنند، از درياى بيكران قرآن دُرهاى گرانبهايى استنباط و استخراج خواهند كرد و به فيضهاى خاصى خواهند رسيد.

كسانى كه قرآن را جز همين الفاظ نوشته بر كاغذ نمى دانند، چنين استفاده هايى را نيز تفسير به راءى پنداشته و فقط بسنده كردن به ظاهر قرآن را مجاز شمرده و توصيه مى كنند.

مرحوم فيض كاشانى (قده )، در مقدمه پنجم از تفسير صافى ، ضمن بحث از تفسير به راءى ، بـيـانـى دارد كه در آن به بحث از قرآن پرداخته است . وى كسانى را كه معناى قرآن را به حد ظـاهـرِ تـفسير منحصر و محدود مى كنند، تخطئه مى كند، به اين بيان كه اينان در واقع همه مردم را بـه حـد خـود تـنـزّل مـى دهـنـد، درحـالى كـه قـرآن و اخـبـار و آثـار جـمـلگـى مـفـسـران دال بـر ايـن حـقـيـقـت اسـت كـه بـراى جـويـنـدگـان فـهـم مـعـانـى قـرآن ، مـجال و ميدان وسيعى وجود دارد، بعد به عنوان شاهد آياتى را ذكر مى كند. از جمله آيه فوق را از امـام عـلى (ع ) نقل مى كند: كه : ((مَنْ فَهِمَ الْقُرْانَ فَسَّرَ جُمَلَ الْعِلْمِ)) هر كس قرآن را دريابد، همه علوم را تفسير كرده است .

امـا ايـنـكـه چـه كسى به اين فهم و استنباط نايل مى گردد؟ در جواب مى گويد: ((هركس كه در برابر خدا و

/ 55