با توجه به مباحث درسهاى گذشته ، براى استفاده از قرآن مجيد و درك لطايف و دقايق آن نياز بـه مـفـسـّرانـى اسـت تا حقايق كتاب خدا را بفهمند و به مردم ياد دهند. اينان بايد مطمئناً كسانى بـاشـنـد كـه خـود، قـرآن را بـطـور صحيح درك كرده و از انحراف و ضلالت به دور باشند و بسى واضح است كه اين امر از عهده بسيارى برنمى آيد و كسانى چنين توانى را دارايند كه از شـرايـط ويـژه اى بـرخـوردار بـاشـنـد، در طـى ايـن درس درصدد هستيم تا به معرفى كسانى بـپـردازيـم كـه از عـهـده ايـن امـر خـطـيـر بـرآمـده و مـسـؤ ول اين امر بوده اند. براى بيان مطلب ، ناگزير به ذكر مقدمه اى هستيم :((تـفـسـيـر قـرآن كـريـم در گـرو مـعـرفـت آن اسـت و چـون شـنـاخت آن درجات گوناگونى دارد، بنابراين تفسير آن نيز مراتب مختلف خواهد داشت .)) آيـة الله جـوادى آمـلى ، پـس از بـيان فوق به شرح آن پرداخته و اين مفسران را به سه دسته تقسيم مى كنند:((بـعـضـى قـرآن را در اثـر اتـحـاد بـا حـقـيـقـت آن مـى شـنـاسـنـد مـانـنـد پـيـامـبـر اكـرم (ص )و اهل بيت عصمت (ع ) كه به منزله جان رسول خدايند... .بـعـضى ديگر قرآن را در اثر مشاهده جمال و جلال آن در خود، شناخته و مى شناسند كه تبيين آن كشش خاص ، براى كسى كه از آن بارقه سهمى و از آن نفحه نصيبى ندارد ميسور نيست .گـروه سـوم قـرآن را بـا بـررسـى ابـعـاد گـونـاگـون اعـجازش مى شناسند كه اكثريت قرآن شـنـاسـان از ايـن دسـتـه انـد. كـامـلتـريـن شـنـاخـت قـرآن ، هـمـانـا مـعـرفـت عـمـيـقـانـه طـبـقـه اول اسـت كـه نـه تـنـهـا بـا تـمـام مـعـارف آن آشـنـايـى كـامـل دارنـد... بـلكـه در مـرحـله عـقـل ، قـرآن مـعـقـول و در مـرتـبـه مثال ، قرآن متمثل و در مرتبه طبيعت ، قرآن ناطق مى باشند... و اين بدان علت است كه حقيقت ولايت و حقيقت قرآن گرچه مفهوماً از يكديگر جدا مى باشند ولى از لحاظ مصداق متحدند... .بـهـتـريـن شـنـاخـت قـرآن بـعـد از مـعـرفـت عـمـيـقـانـه طـبـقـه اول همانا شناخت گروه دوم است كه با مشاهده آيات انفسى قرآن به سوى اين هدف والا جذب شده اند و با كشش قرآن وارد درياى بى كران آن گشته اند... .امـّا گروه سوم كه با بررسى ابعاد اعجازِ قرآن كريم ، آن را شناخته اند، چون قرآن شناسى آنـان از روزنـه هـاى بـيـرونى است و كلام خدا را از پشت پرده هاى الفاظ و مفاهيم و مانند آن مى بينند قهراً تماس مستقيمى با خود قرآن نداشته و از حجاب مصطلحات نمى گذرند، ولى در اين گروه همه افراد يكسان نيستند، زيرا برخى فقط از راه مفاهيم عقلى به قرآن راه پيدا مى كنند و بعضى از راه معانى نقلى به حريم آن بار مى يابند و... .