تفاسير رمزى و اشاره اى - آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يـك تـفـسـيـر فـلسـفـى عـرفـانـى قـلمـداد كـرد. ايشان در ذيـل بـسـيـارى از آيـات بـه طـرح مـبـاحـث عـمـيـق فـلسـفـى مـى پـردازد؛ از جـمـله ذيـل آيـه ((وَ تـَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ))(251) در ضمن يك بحث فلسفى ، حركت جوهرى را در تمام موجودات ثابت مى كند.(252)

تفاسير رمزى و اشاره اى

مـقارن با انتشار بحثهاى فلسفى ، مطالب عرفانى و صوفى گرى نيز در اسلام راه يافته ، جـمـعـى از مـردم بـه آن تـمـايـل نـمـودنـد، تـا بـه جـاى بـرهـان و اسـتـدلال فـقـهـى ، حـقـايـق و مـعـارف ديـنـى را از طـريـق مـجـاهـده و ريـاضـت هـاى نـفـسـانـى دريـابـنـد.(253) ايـنـان بـه خـاطـر اشـتـغـالشـان بـه تـفكر و سير در باطن خلقت ، و اعـتـنـايـشـان به آيات انفسى و بى توجهيشان به عالم ظاهر و آيات آفاقى ، بطور كلى باب تـنـزيـل يـعـنـى ظـاهـر قـرآن را رهـا نـمـوده ، تـنـهـا بـه تاءويل آن پرداختند و اين باعث شد كه مردم در تاءويل آيات قرآنى ، جراءت يافته ، ديگر حدّ و مرزى براى آن نشناسند و هركس هر چه دلش خواست بگويد.(254) از نـمـونـه ايـن تـفـسـيـر مى توان به تفاسير صوفيه و باطنيه اشاره كرد، زيرا صوفيه و بـاطـنـيـه ، ديـن را از قـيد و بند ظواهر شرع و تقيّدات مذهبى آزاد مى دانستند و به همين جهت منكر مفهومهاى ظاهرى قرآن بودند و آن ظواهر را اشاره به معانى بطنى و عميق مى دانستند، آنها براى تـاءيـيـد مـبـانـى اعـتقادى خود، تحت عنوان تفسير قرآن ، اساس را بر رمز و اشاره قرار دادند و تـعـليـمـات عـرفـانـى و ذوقـى و اسـرار و مبانى مذهبى خويش را به عنوان تفسير بطنى قرآن قـلمـداد نـمـودنـد. البـتـه بـيـن تـفسير رمزى صوفيان و باطنيان تفاوت است . صوفيان در عين قـبـول ظـاهر، معانى باطن را هم مطرح مى كردند و مقصود اصلى را باطن مى دانستند ولى در مكتب باطنيان ، ظواهر اصلاً مراد نيست بلكه آنچه مراد است و بايد بدان اعتبار داد همان باطن است .

نـمـونـه تـفـسـيـر بـاطـنـيـان در نـامـه امـام صـادق (ع )بـه مفضّل مطرح شده است . امام مى نويسد:

((آنـان (باطنيان ) گمان مى كنند شناختن دين همانا شناختن اشخاصى چند است (امامان و پيشوايان بـاطـنـيـه ) نـوشـتـه بـودى كـه آنـان مـى پـنـدارند مقصود از نماز، زكات ، روزه ، حج ، عمره ، مـسـجـدالحـرام و مـشـعـرالحـرام يـك شـخـص مـعـيـن اسـت و طـهـارت و غـسـل جـنـابـت نـيـز يـك شـخـص است و مراد از تمام فرايض همان شخص است . كسى كه آن مرد را بشناسد، علم او از عمل وى كفايت مى كند و...))(255) بـنـابـر نـقـل غـزّالى ، آنـان ((جـنـابـت )) را بـه افـشـاى شـر بـراى طـالب قـبـل از رسيدن وى به درجه استحقاق و ((غسل )) را به تجديد عهد (و توبه ) كسى كه افشاى سـر كـرده و ((زنا)) را به القا و انداختن نطفه علم در نفس كسى كه عهد نبسته و... تفسير كرده اند.(256) و اما نمونه تفسير رمزى در مكتب صوفيه ، تفسير ابن عربى است . وى در تفسير آيات مربوط به كعبه و بيت و حج مى گويد:

((((بيت )) قلب و ((مقام ابراهيم )) مقام روح و ((مصلاّ))، مشاهده و مواصله الهيه است و ((بلد امن ))، صدر و سينه انسانى است و ((طواف )) اشاره به رسيدن به مقام قلب و ((بيت معمور)) قلب عالم است و ((حجرالاسود)) روح است .))(257) او هـمـچـنـيـن ((بـقـره )) در آيه ((اِنَّ اللّهَ يَاءْمُرُكُمْ اَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً))(258) را به نفس حـيـوانـيـه و ((ريـح ))در آيـه ((فـَسـَخَّرْنـا لَهُ الرّيـحَ))(259) را بـه عقل عملى تفسير مى كند.(260) از نـمـونـه هـاى تـفـسـيـر صـوفـى و عـرفـانـى مـى تـوان بـه ((تـفـسـيـر القـرآن الكريم )) سـهل بن عبدالله تسترى ، ((روح المعانى )) شهاب الدين آلوسى ، ((تفسير نيشابورى )) محمد بـن مـصـطـفـى طـحـاوى ، ((كـشـف الاسـرار)) مـيـبـدى و ((بـيـان السـعـاده )) گـنـابـادى اشـاره كرد.(261)

تفاسير روايى

هـر چـنـد نـوشـتـن تـفـاسـيـر قـرآن فـقـط بـا اسـتـمـداد از روايـات از ابـتـدا مـعمول بوده و

/ 55