تنزيـل - آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پـيـامـبـر و اهـل بـيـت نـيـز عـالم بـه تـاءويـل هـسـتـنـد امـا خـداونـد بـالذات واسـتـقـلالى ، و پـيـامـبـر واهـل بـيـت بـه خواست خدا. مثل علم غيب كه استقلالا منحصر در خداوند است ولى به اذن او پيامبر و اهل بيت نيز به غيب علم دارند.(34)

تنزيـل

بـه ظـاهـر قـرآن كـريـم و مـعـانـى روشـن و تـحـت اللفـظـى آيـات تـنـزيـل گـفـتـه مـيـشـود.(35) البـتـه مـفـسـران تـحـت عـنـوان ((تـنـزيـل ))، بـه نـقـل و بـررسـى شـاءن نـزول مـى پـردازنـد، به همين جهت گاهى به شاءن نزول آيات نيز تنزيل گفته ميشود.

جَرْى و انطباق

اگـر چـه بـسـيـارى از آيـات قـرآن كـريـم داراى شـاءن نـزول اسـت ودر مـورد فـرد و يـا حـادثـه اى خـاص نـازل شـده اسـت ؛ امـّا ايـن سـبـب نـزول بـاعـث نـمـى شـود كـه آيـه مخصوص آن مورد خاص باشد و در موارد ديگر جارى نشود و قابل انطباق نباشد.

امام صادق عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:

((قرآن زنده است و هر آيه اى از آن نيز زنده ، آنچنانكه شب و روز گردش مى كنند، و خورشيد و ماه در جريانند و قرآن همانگونه كه بر گذشتگان جارى بوده ، بر آيندگان نيز جريان خواهد يافت .))(36) روش ائمـه اهـل بـيـت (ع )نـيـز چـنـيـن بـوده كـه هـمـواره يـك آيـه از قـرآن را بـر هـر مـوردى كـه قـابـل انـطـبـاق بـا آن بـود تـطبيق مى كردند، عقل هم همين سيره و روش را صحيح مى داند؛ زيرا قـرآن بمنظور هدايت همه انسانها در همه ادوار نازل شده ، تا آنان را به سوى آنچه بايد معتقد بـاشـنـد و آنـچـه كـه بـايـد عـمـل كـنـنـد هـدايـت كـنـد. بـنـابـرايـن اگـر مـى بـيـنـيـم در شـاءن نـزول آيـات ، روايـاتـى آمـده اسـت كـه مـثـلا مـيـگـويـنـد: فـلان آيـه بـعـد از فـلان جـريـان نـازل شـد، و يـا فـلان آيـات دربـاره فـلان شـخـص يـا فـلان واقـعـه نـازل شـده نبايد حكم آيه را مخصوص آن واقعه و آن شخص بدانيم چون اگر اينطور فكر كنيم بايد بعد از انقضاى آن واقعه ، يا مرگ آن شخص ، حكم آيه نيز ساقط شود.(37) بنابراين ممكن است يك آيه هزاران مصداق درطول تاريخ پيدا كند؛ مثلا وقتى مى گوييم ((رِجالٌ صـَدَقـوُا مـا عـاهـَدوُا اللّهَ عـَلَيـْهِ))(38) مـصـداق بـارزش امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـلى (ع )اسـت (39)و ديگر مصاديقش مى توانند پيروان اميرمؤ منان (ع ) باشند امام خمينى (ره ) در مورد شـهـيـد اشـرفـى اصـفـهـانـى فـرمـودنـد: او از مـصـاديـق بـارز ((رِجـالٌ صـَدَقـوُا مـا عاهَدوُا اللّهَ عـَلَيـْهِ))(40) بـود. يـا آيـاتـى كـه در مـورد سـتـمـگـران و طـاغـوتـهـا آمـده ، هر كدام از طـاغـوتـهـاى زمـان مـى تـوانند از مصاديق آن باشند؛ مثلا حاكمان زورگو و ستمگرى كه صفات فرعون را دارند مى توانند مصداق آياتى باشند كه در مورد فرعون آمده است .

ظاهر و باطن در قرآن مجيد

رسول اكرم (ص )فرمود:

((اَنَّ لِلْقُرْانِ ظَهْرا وَ بَطْنا وَ لَبَطْنِهِ بَطْنا اِلى سَبْعَةِ اَبْطُنٍ))(41) قرآن داراى ظاهر و باطن است وبراى باطن آن باطنى ديگر تا هفت بطن .

سـراسـر قـرآن كـريم داراى بطنهاى مختلف بوده كه هر كس به اندازه فهم و درك خودش و به اندازه اى كه از تعلّقات مادّى آزاد شده باشد، مى تواند به اين باطنها دست يابد.

بـعـنـوان مـثـال در عـبـارت ((لا تـُشـْرِكـوُا بـِهِ شـَيْئا))(42) معناى ظاهر اين است كه بت پـرسـتـى نـكنيد. با كمى دقت پى مى بريم كه منظور نفى پرستش غير خداست ، چه بت باشد چه شيطان ؛ زيرا در جاى ديگر مى فرمايد:

((لا تَعْبُدوُا الشَّيْطانَ))(43) ...اينكه شيطان را نپرستيد.

با دقت بيشتر به بطن ديگرى مى رسيم كه منظور از شرك ، خودپرستى هم مى تواند باشد:

((اَفَرَاءَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ))(44)

/ 55