ياران پيامبر(ص )هر كدام داراى ظرفيت و درجه علمى مخصوص به خود بودند.در مورد اختلاف فهم و اختلاف علم صحابه ، مسروق مى گويد:((مـن بـا اصـحـاب پـيامبر(ص )مجالست داشتم ، (ظرفيت علمى ) آنان را همچون بركه ها يافتم ، بـركـه اى بـود كـه تـنـهـا يـك نفر را سيراب مى كرد، بركه اى بود كه دو نفر را، بركه اى ظرفيت سيراب كردن ده نفر را داشت ، ديگرى ظرفيت صد نفر را و بركه اى بود كه اگر تمام مردم زمين از آن مى نوشيدند، سيراب مى شدند.))(202) اختلاف صحابه در اين مورد، به اختلاف علم آنان از لغت عرب و به تفاوت مقدار ملازمت آنان با پيامبر گرامى اسلام (ص )و اختلاف فهم آنان برمى گردد.بـا مـراجعه به كتب تفسير و تاريخ مى بينيم كه از بين صحابه تعداد اندكى از آنان به نام مـفـسـران قـرآن مـشهور شده اند و آثارى از آنان در تفسير باقى مانده است ، علاوه بر آن كه در بـيـن هـمـيـن عـده نـيـز تـعـداد نـظـرات و روايـات تـفـسـيـرى نقل شده از هر كدام با ديگرى بسيار متفاوت است ، سيوطى در اين مورد مى نويسد:((از مـيـان صـحـابـه ، ده نـفـر بـه نام مفسر قرآن شهرت يافتند كه عبارتند از: خلفاى اربعه [ابـوبـكـر، عـمـر، عـثـمـان ، عـلى (ع )]و ابـن مـسعود، ابن عباس ، ابى ابن كعب ، زيد بن ثابت ، ابوموسى اشعرى و عبدالله بن زبير و در ميان خلفاى اربعه بيشترين تفسير قرآن از على بن ابـى طـالب (ع )، نـقـل شـده است . امّا از سه خليفه ديگر، به علّت آنكه خيلى زود از دنيا رفته اند(203)، روايات تفسيرى بسيار اندك است .))(204) ايـنـك قـبـل از ورود به بحث روشهاى تفسيرى صحابه و تابعين به معرّفى اجمالى برخى از آنان مى