كـسى كه بخواهد به وادى تفسير قرآن قدم نهد و حقايق و گوهرهاى ناب قرآن را بيابد ناچار بـايـد خـود را مـجهز به علومى نمايد كه او را در اين راه يارى نموده و از افتادن در اشتباهات و خطاها مصون دارد؛ اهمّ اين علوم را مى توان اين چنين برشمرد:1 ـ لغـت شـنـاسـى : نـظـر بـه اينكه زبان عربى ، زبان وسيع و دقيقى است و هر كلمه براى مـعـنـاهاى خاصى وضع شده است ، كسى كه مى خواهد به تفسير قرآن بپردازد بايد لغت شناس بـاشـد و مـعـنـاى اصـلى كـلمات عرب و معناهاى مجازى آنها را بشناسد و تفاوت لغات مترادف را بداند.2 ـ صـرف و نـحـو: يـك مـفـسـّر بايد با اين دو علم كاملاً آشنا بوده ، و وزن و صيغه هاى مختلف كـلمات عربى و معانى آنها را بداند و به نقش آنها در جملات آگاه باشد. به جراءت مى توان ادعـا كـرد كـه بدون آشنايى با صرف و نحو، افراد حتى در تلاوت و فهم ابتدايى قرآن نيز با مشكل روبرو خواهند شد.3 ـ اشـتـقـاق : در ايـن عـلم ريـشـه لغت شناخته مى شود و در تفسير بدان نياز است ؛ زيرا شناخت اصـل و ريـشـه كلام دريافتن معناى آن تاءثير عميق دارد. مثلاً لفظ قرآن اگر از ريشه ((قَرَاءَ)) باشد به يك معناست و اگر از ريشه ((قَرَنَ)) باشد به معنائى ديگر است .4 ـ علوم بلاغت (معانى ، بيان ، بديع ): از آنجا كه يكى از جنبه هاى مهم اعجاز قرآن ، فصاحت و بلاغت است ، نقش اين علوم در شناخت و تفسير قرآن ، روشن است .5 ـ عـلم قـرائت : مفسّر با آشنايى با اين علم ، مى تواند بعضى از وجوه احتمالى كه براى آيه گفته شده ، را بر وجوه ديگر ترجيح دهد.(79) 6 ـ عـلم كـلام و عـقـايد: با اين علم مفسّر مى تواند تشخيص دهد كه اگر جايى از ظواهر قرآن با مـسـلّمـات عـقـلى در ظـاهـر مـخـالف بـود، از مـتـشـابـهـات بـوده ، و بـايـد بـه مـحـكـمـات عرضه شود.(80) 7 ـ عـلوم حـديـث (درايـة ، فـقـه الحـديـث ، عـلم رجال و...): با اين علوم مفسر مى تواند از بيانات رسول اللّه (ص )و عترت پاك آن حضرت براى تفسير قرآن استفاده نمايد. علامه طباطبائى (ره ) در اين زمينه مى نويسد:((وظـيـفـه مـفـسـران اسـت كـه در احـاديـث پـيـغـمـبـر اكـرم (ص )و ائمـه اهـل بـيت (ع )كه در تفسير قرآن وارد شده مرور و غور كرده ، با روش ايشان آشنا شوند. پس از آن طبق دستورى كه از كتاب و سنت استفاده شده به تفسير قرآن بپردازند. و از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده ، آنچه موافق مضمون آيه است استفاده نمايند.))(81) 8 ـ آشنايى با فقه و اصول فقه . (براى فهم آيات احكام و...) 9 ـ قـدرت اسـتـحضار آيات مشابه (82)؛ مفسر بايد با حضور ذهنى قوى بتواند آيات مشترك در يك موضوع را جمع آورى نموده و در كنار يكديگر قرار دهد و نتيجه گيرى كند.10 ـ علوم قرآنى ، مانند: اسباب نزول ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه و... .(83) ايـنـها علومى است كه نياز مفسّر به آنها قطعى است ولى با توجّه به نيازمنديهاى امروز جوامع بشرى و طرح مشكلات روحى و روانى و اعتقادى جديد، در صورتى كه مفسّر از علومى چون جامعه شـنـاسى ، روان شناسى ، تاريخ ، علوم تربيتى و... به عنوان پيش نياز تفسير مطّلع باشد بـهـتـر مـى تـوانـد از اين اقيانوس عميق استفاده برده و گوهرهاى ناب آن را استخراج نمايد. از طرف ديگر داشتن علوم تجربى نيز به فهم مفسّر درباره آياتى كه از نشانه هاى خدا در هستى بحث مى كند كمك كرده و او را در پى بردن به رموز بيشترى از نظام هستى يارى مى دهد.