ترجمه معمولاً به دو نوع انجام مى شود:الف ـ تـرجـمـه لفظى (واژه به واژه ): انتقال كلام از زبانى به زبان ديگر با رعايت نظم و تـرتـيـب بـدون هـيـچـگـونه توضيح براى رساندن مفهوم كلام اصلى . در اين نوع از ترجمه ، مترجم به جاى هر كلمه در متن اصلى ، معادل آن را از زبان مقصد قرار مى دهد.ب ـ تـرجمه تفسيرى يا معنوى : شرح و توضيح سخن و بيان معنى آن به زبانى ديگر بدون رعـايـت نـظـم و تـرتـيـب زبـان اصلى و بدون در نظر گرفتن همه معانى مورد نظر را ترجمه معنوى (آزاد) گويند.(63) (64) تـرجـمه لفظى در بسيارى از موارد بلاغت و زيبايى قرآن را نشان نمى دهد و برعكس يك چهره نـاپـسـنـد و غـيـر جـذّاب از قـرآن تـرسـيـم مـى كـنـد. و شـايـد بـه هـمـيـن دليل بوده است كه شيخ بهائى (ره ) اين نوع ترجمه را ناپسند و ترجمه معنوى را برگزيده است .(65) و باز در ترجيح ترجمه معنوى يا آزاد نسبت به ترجمه لفظى مى توان گفت :واژه هـاى قـرآن از سـوى خـداونـد مـتعال براى معانى بسيار بلند انتخاب گرديده و هيچ بشرى نـمـى تـوانـد بـراى هر واژه ، يك واژه معادل انتخاب كند تا آن مفاهيم بلند را به همزبانان خود منتقل سازد.ولى در ترجمه معنوى چون مترجم آزاد است و از واژه هاى بيشترى استفاده مى كند بهتر مى تواند از عهده مسؤ وليت رساندن مفاهيم وحى به همزبانان خود برآيد.تـرجمه معنوى از جهت ديگرى نيز بر ترجمه لفظى رجحان دارد و آن در مواقعى است كه مترجم بـخـواهـدضـرب المثل و تشبيهات و اصطلاحات را ترجمه نمايد، زيرا با توجه به اين كه هر مـلتـى ضـرب المـثـلها و تعبيرات خاصى دارد. ترجمه لفظى باعث گنگى و مبهم شدن معنا مى گـردد، بـه عـنـوان مـثـال اگـر بـه تـرجـمـه لفـظـى اكـتـفـا كـنـيـم كـسـى كـه تـرجـمـه آيـه ذيل را مى خواند، از مفهوم آيه چيزى نفهميده و يا به خطا و انحراف گرفتار مى شود.((وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً اِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ))(66) نگردان دستت را بسته بگردنت و مگشايش همگى گشادن .خـوانـنـده ، از ايـن تـرجـمـه چـنـيـن اسـتـفـاده مـى كند كه پيامبر(ص )از اينكه دستش را بگردنش قـفـل نـمـوده يـا بـاز كـنـد، مـنـع شـده اسـت ، در حـالى كـه ايـن عـبارت در زبان عربى كنايه از بُخل و اسراف است كه ايندو افراط و تفريط بوده و از آن نهى شده است .
شرايط مترجم قرآن
از آنجا كه قرآن يك كتاب آسمانى بوده و هدف از آن هدايت تمام افراد بشر است ، كسى كه دست بـه تـرجـمـه آن مـى زنـد بـايـد عـلاوه بـر ايـن كـه همانند ديگر مترجمان رعايت امانت و تقوا را بـنمايد، نهايت تلاش و سعى خود را بكار بَرَد كه اشتباهى در كار او صورت نگرفته و قرآن را آنـچنان كه زيبنده آن است ترجمه نمايد. بدين صورت اهم شرايط مترجم آن را مى توان چنين بيان كرد:1 ـ تسلط بر زبان عربى كه در اين ترجمه زبان مبداء است ، يعنى شناخت معانى دقيق كلمات ، تـفـاوت كلمات مشترك ، اصطلاحات و كلمات مترادف و آگاهى به علوم مربوط به زبان عربى مانند صرف و نحو، معانى ، بيان ، بديع و... .2 ـ تـسـلّط بر زبان مقصد كه مترجم مى خواهد قرآن را به آن زبان ترجمه كند. او بايد علاوه بـر شـناخت ادبيات و معانى دقيق كلمات و اصطلاحات و مشتركات ، از زبانِ روز مقصد هم آگاهى كامل داشته باشد.3 ـ آشـنـايـى و تـسـلّط بـر عـلومـى كـه قرآن در آن باره سخن مى گويد همانند اعتقادات صحيح اسـلامـى ، اخـلاقـيـات اسـلام و احـكـام آن ، هـمـچـنـيـن آشـنا بودن با تاريخ و خصوصيات زمانى نزول قرآن و دهها مساءله ديگر تا در موقع ترجمه در اثر كم آگاهى به اشتباه نيفتد.4 ـ داشـتن ذوق ادبى و طبع روان ، زيرا همانطور كه خود قرآن داراى فصاحت ، بلاغت و زيبايى و شـيوايى خاصى است كه همگان را بخود مجذوب مى سازد ترجمه آن نيز بايد به گونه اى باشد كه نه تنها افراد را از خواندن آن خسته نكند بلكه همه را جذب نموده و مشتاق خواندن آن نمايد.
نياز به تفسير
قـرآن مـجـيـد كـتاب هدايت براى عموم بشر است و چنين كتابى نبايد در اداى مقاصد خويش ، داراى اجمال و