آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى داند كه شنونده اش نيز آن قواعد را اعـمال مى كند، و تك تك كلمات و جملات را بر مصاديق حقيقى و مجازى كه علم لغت در اختيارش گذاشته تطبيق مى دهد.

و امـا بـيـان قـرآنـى بـه بيانى كه در بحث هاى قبلى گذشت بر اين مجرا جريان ندارد، بلكه كـلامـى اسـت كـه الفـاظـش ‍ در عـيـن ايـن كـه از يـكـديـگـر جـدايـنـد بـه يـكـديـگـر مـتـصـل هـم هـسـتند؛ به اين معنا كه هر يك بيانگر ديگرى و به فرموده على (ع )((شاهد بر مراد ديگرى است .)) پـس نـبـايـد بـه مـدلول يـك آيـه و آنچه از به كار بردن قواعد عربيت مى فهميم اكتفا نموده ، بـدون ايـن كـه سـايـر آيات مناسب با آن را مورد دقت و اجتهاد قرار دهيم به معنايى كه از آن يك آيه به دست مى آيد تمسك كنيم ، همچنان كه آيه شريفه ((اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عـِنـْدِ غـَيـْرِ اللّهِ لَوَجـَدُوا فـيـهِ اخـْتـِلافاً كَثيراً))(167) به همين معنا اشاره نموده و مى فرمايد تمامى آيات قرآن بهم پيوستگى دارند.))(168) البـتـه تـذكـر ايـن نـكـتـه نـيـز ضـرورى اسـت كـه گاهى مفسّر به آيات ديگر نيز مراجعه مى كـنـد،ليـكـن در اثـر آگـاهـى نـداشتن از آيات محكم و متشابه ، ناسخ و منسوخ ، عام و خاص و...، ترتيب معنوى بين مفاهيم و معانى آيات بهم مى خورد و سرانجام او پيام قرآن را به طور صحيح نـمى گيرد و اين همان عملى است كه در بعضى از روايات به عنوان ((ضرب بعضى قرآن به بعض ديگر)) آمده است .

روايـتـى نـيـز كـه فـرمـوده : هـيچ كس بعضى از قرآن را به بعض ديگرش نمى زند مگر آنكه كـافر مى شود؛ ناظر به وضع اين گونه مفسران است .(169) امام صادق (ع )در ضمن يـك حـديـث طـولانـى كـه بـه نـزول قـرآن و احـكـام ديـن خـدا اشـاره دارد بـه شـرح حـال كـسـانـى پـرداخـتـه كـه از اوصـيـاى رسـول خـدا(ص )روگـردانيده و به تفسير به راءى پرداخته اند، در مورد اينان مى فرمايد:

((اينان در اثر دور شدن از علم اوصياء خودسرانه به تفسير قرآن پرداختند و پاره اى از قرآن را بـه پـاره اى ديـگـر زدنـد، بـه آيـه اى كـه نـسـخ شـده تـمـسـّك كـردنـد بـه خـيـال ايـنكه ناسخ است ، به آيه اى متشابه تمسك كردند، به گمان اين كه محكم است به آيه اى كـه مـخـصـوص بـه مـوردى مـعـيـن اسـت بـراى اثـبـات مـطـلبـى عـام اسـتـدلال كـردنـد، بـه خـيـال ايـنـكـه آن آيـه عـام اسـت و بـه اول يـك آيـه احـتـجاج كردند و علت تاءويل آن را رها نمودند و هيچ توجهى به آغاز و انجام آيه نـنـمـوده ، مـوارد و مـصـادرش را نـشـنـاخـتـنـد، چـون نـخـواسـتـنـد بـه اهل قرآن رجوع نمايند، در نتيجه هم گمراه شدند و هم گمراه كردند.))(170)

نمونه هايى از تفسير به راءى

الف : ((يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَطيعُوا اللّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَْمْرِ مِنْكُمْ))(171) اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد از خـدا اطـاعـت كـنـيـد و از رسول و صاحبان امر پيروى نمائيد.

يـكـى از مـفـسران در تفسير ((اولى الامر)) با مقدماتى كه ذكر مى كند مى پذيرد كه اولى الامر بـايـد مـعـصـوم از خـطا باشد چون امر به اطاعتِ بدون قيد و شرط از غير معصوم صحيح نيست و سـبـب گـمـراهـى مـى گـردد. اين نويسنده سپس با توجه به مبانى فكرى خودش ، مراد از آن را جمعيت ((اهل حل و عقد)) مى داند.(172) بـيـان اين مصداق براى آيه مذكور تفسير به راءى است زيرا گوينده آن هيچ دليلى از قرآن و سـنـت بـر آن نـدارد ولى اگـر شـيـعـه ، اولى الامـر را بـه امـامان معصوم (ع )تفسير مى كند به دليل روايات قطعى و هم خوانى با ديگر آيات است .

ب :((ِانَّمـا وَلِيُّكـُمُ اللّهُ وَ رَسـُولُهُ وَالَّذيـنَ امـَنـُوا الَّذيـنَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ راكِعُونَ))(173) هـمـانـا ولى شـمـا خدا و رسولش و كسانى كه ايمان آورده اند مى باشند، همانهايى كه نماز را اقامه مى كنند و زكات مى پردازند در حالى كه در ركوع هستند.

بـرخـى از مـفـسـران جـمـله ((اَلَّذيـنَ آمـَنـُوا)) را حـمل بر ابوبكر و عمر و عثمان نموده اند به اين اسـتـدلال كـه آنـهـا متواضع بوده اند و منظور از ((ركوع )) خضوع آنها هنگام پرداخت زكات است بعد

/ 55