1- ياد خدا در مقابل دشمن - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1- ياد خدا در مقابل دشمن

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به جنگ (محارب و بنى انمار) مى رفت ، سپاه اسلام دستور
حضرت توقف كرد. پيامبر براى قضاى حاجت دور از لشگريان به گوشه اى رفت . در همان حال باران شروع به آمدن
كرد و همانند سيل آب جارى و راه برگشت بين پيامبر و لشگر فاصله شد.

حضرت در زير درختى نشست ، در اين هنگام (حويرث بن الحارث ) حضرت را مشاهده نمود و به يارانش گفت :

اين
مرد محمد است كه از يارانش دور افتاده ، خدا مرا بكشد اگر او را نكشم !

بطرف حضرت آمد و شمشير كشيد و حمله كرد و گفت :

چه كسى مى تواند ترا از دست من نجات دهد؟

فرمود:


خدا و در
زير لب اين دعا را خواندند، خداوندا مرا از شر حويرث از هر طريقى تو مى خواهى برهان )

همينكه حويرث خواست شمشير فرود آورد، فرشته اى بر كتف او زد و به زمين افتاد و شمشير از دستش رها شد و
پيامبر آن را برداشت و فرمود:


چه كسى ترا از دست من رهائى مى بخشد؟

گفت :
هيچكس ، فرمود:


ايمان بياور تا
شمشيرت را بدهم !

عرض كرد:
ايمان نمى آورم ولى پيمان مى بندم كه با تو و پيروانت جنگ نكنم و كسى را عليه
تو كمك ننمايم .

پيامبر شمشير را به او داد؛ و حويرث گفت :

سوگند كه تو از من بهترى .(377)

2- شوريده دل

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

سعدى گويد:

يك شب از آغاز تا انجام ، همراه كاروانى حركت مى كردم . سحرگاه كنار جنگلى رسيديم و در آنجا
خوابيديم . در اين سفر شوريده دلى (مجذوب حق شده ) همراه ما بود، نعره از دل بركشيد و سر به بيابان زد،
و يك نفس به راز و نياز پرداخت .

هنگامى كه روز شد به او گفتم :

اين چه حالتى بود كه ديشب پيدا كردى ؟

در پاسخ گفت :
بلبلان را بر روى
درخت و كبكها را بر روى كوه ، قورباغه ها را در ميان آب و حيوانات مختلف را در ميان جنگل ديدم ، همه مى
ناليدند، فكر كردم كه از جوانمردى دور است كه همه در تسبيح باشند و من در خواب غفلت .(378)

3- سوال فقراء از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

تعدادى از فقراء مدينه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند:

ثروتمندان كارهاى خير
مانند آزاد كردن بندگان ، صدقه دادن ، حج به جاى آوردن و... انجام مى دهند كه ما قادر بر انجام آنها
نيستيم (و در نتيجه اجر ايشان بيش از ما مى باشد.)

پيامبر فرمودند:

كسيكه صد مرتبه الله اكبر بگويد، بيش از ثواب آزاد كردن صد بنده برايش ثبت مى شود.

كسيكه صد مرتبه (سبحان الله ) بگويد، بهتر از حج بر او پاداش نوشته مى شود.

كسيكه صد مرتبه (الحمد الله ) بگويد، بهتر از دادن صد اسب با تجهيزات كامل در راه خدا مى باشد.

كسيكه صد مرتبه ذكر (لا اله الا الله ) بگويد، بهترين مردم در روز قيامت است !!

ثروتمندان مدينه كه اين خبر را شنيدند، آنها نيز به دستورات عمل كردند.

فقراء مجددا نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند:

ثروتمندان هم به دستور شما عمل
نمودند!

فرمود:


اين لطف و فضل خداوندست ، به هر كس بخواهد عطاء مى كند.(379)

/ 259