4 : مؤ من - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 :


مؤ من

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( والله ولى المؤ منين ) (آل عمران :
آية 68)

خدا دوستدار مؤ منان است .

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

ان المؤ من اعز من الجبل (740)

همانا مومن محكم تر از كوه است .

شرح كوتاه

مؤ من بقدرى محترم و عزيز است و به مقامت معنوى مى رسد، كه در آسمانهاى او را بهتر از زمينيان مى
شناسند؛ و حرمتش از كعبه بالاتر است ، و خدا قسم خورده كه از همه بيشتر او را دوست دارد.

صفات مؤ من بسيار است از جمله :

بر چهره اش سرور ظاهر و حزن در قلبش ‍ جاى دارد، سعه صدر دارد، دائما
به كارى مشغول است ، (تنبل نيست ) هنگام بلا صبور است و وقت راحتى شاكر است ، از آنچه خدا به او روزى
داده قانع مى باشد و مردم از او در آسايش هستند. زبانش از لغزش در امان و دستش به سخاوت مزين و چشمش به
عطاياى حق دوخته است .

1- مؤ من كامل

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

روزى اميرالمؤ منين عليه السلام از كنار عده اى كه نشسته بودند عبور كرد و ديد، آنها لباسهاى سفيد و
گران قيمت پوشيده اند، رنگ صورتشان بر افروخته است خنده آنها زياد است و با انگشت خود هر كس را كه از
كنارشان رد مى شود زا مسخره مى كنند.

سپس به عده اى ديگر رسيد كه لاغر اندام بودند و رنگ آنها زرد بود و در هنگام سخن گفتن متواضع بودند.
حضرت تعجب كرده و خدمت پيامبر رسيد و حال دو گرده متفاوت را كه ديد، و هر دو گروه خود را مؤ من مى
دانستند نقل مى كند و مى پرسد صفت مؤ من چيست ؟

پيامبر صلى الله عليه و آله سكوتى كرد و سپس فرمود:

مؤ من بيست خصوصيت دارد، كه اگر يكى از آنها نباشد
ايمانش كامل نيست .

به نماز جماعت حاضر مى شوند، زكات را در وقت خود مى پردازند، به مستمندان رسيدگى مى كنند يتيم را
نوازش مى كنند، لباسهاى پاكيزه مى پوشند، كمر به عبادت حق بسته اند راست مى گويند، به وعده خود وفا
مى كنند، در امانت خيانت نمى كنند، زاهد شب و شير روز هستند... (741)

2- مؤ من دوباره گزيده نمى شود

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در جنگ بدر كه در سال دوم هجرت واقع شد، يكى از سربازان دشمن به نام ابوعزة جمحى به اسارت مسلمانان در
آمد، او را به مدينه محضر پيامبر آوردند، او با گريه و زارى به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد:

من
عيالمند هستم بر من منت بگذار و مرا آزاد كن .
پيامبر صلى الله عليه و آله او را با اين شرط كه بار ديگر به جنگ مسلمين نيايد آزاد ساخت .

او به مكه
بازگشت و در جمع كفار مى گفت :

من محمد ص را مسخره كردم و گول زدم و در نتيجه مرا آزاد كرد.
تا اينكه در سال بعد در صفت مشركان در جنگ احد شركت كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى او را در
ميدان جنگ ديد دعا كردند كه از ميدان نگريزند؛ او در اين جنگ هم به اسارت مسلمانان در آمد.

به پيامبر عرض كرد:

من عيالمند هستم منت بر من بگذار و مرا آزاد كن .

پيامبر در پاسخ گفت :

آيا ترا آزاد
كنم كه به مكه بروى و در جمع قريش ‍ بگوئى محمد (ص ) را فريب دادم مؤ من (742) از يك سوراخ دوباره گزيده
نمى شود و سپس او را كشت (743)

/ 259