4 : وسواس - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 :


وسواس

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( من شر الوسواس الخناس الذى يوسوس ‍ فى
صدور الناس ) (ناس :
آيه 5-4)

بگو پناه مى برم از شر وسوسه شيطانى كه كارش وسوسه در دلهاى مردمان است .

امام صادق عليه السلام :

ساءلت اءباعبدالله عن الوسوسة و ان كثرت فقال لا شى ء فيها تقول لا اله الا
الله (811)

از حضرت صادق سئوال شد از وسوسه اگر چه زياد باشد چه كنم ؟

فرمود:
چيزى نيست (زياد) ذكر لا اله الا
الله را بگو.

شرح كوتاه

شيطان بر آدمى مسلط نمى شود بوسوسه كردن وقتى كه انسان از ذكر خدا اعراض كرد و امر حق را كوچك شمرد و
نواهى را انجام داد، معلوم مى شود كه معلول وسوسه اى بود كه شيطان در دل رخنه كرده بود.

وسوسه چيزيست كه از خارج قلب با اشاره دل و مجاورت طبع و خيال بوقوع مى پيوندد.
هرگاه وسوسه در قلب جا كرد، شخص را به سرگردانى و ضلالت مى كشاند. پس از فريب شيطان نبايد ايمن شد؛ و
دائما به مراقبت حال بايد مشغول بود و در هر حال به ياد خداوند آگاه و ناظر بود، تا به صيد وسوسه دچار
نشد و از التجاء به حق نبايد غافل شد كه او بهترين ياور در دفع وسواس ‍ شيطانى است .(812)

1- ارادت

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد عرض كرد:

اى رسول خدا من منافق شدم ، فرمود:

به خدا سوگند تو
منافق نشده اى ، اگر منافق بودى نزد من نمى آمدى كه مرا بآن آگاه مى كنى ، چه چيزى تو را بشك انداخته ؟

بگمانم آن دشمن حاضر بخاطرت آمده و بتو گفت :

كى تو را آفريده !

تو گفتى :
خدا مرا آفريده .

پس بتو گفت :
چه كسى خدا را آفريده ؟

گفت :
به آن خدائى كه ترا مبعوث كرده دست همان است كه شما مى
فرمائيد.

پيامبر فرمود:

شيطان از راه عمل خودتان نزدتان مى آيد چون بر شما دست نمى يابد، از راه وسوسه در ذهن
بسراغ شما مى آيد تا شما را گمراه كند، هر گاه چنين چيزى پيش آمد خدا را به وحدانيت ياد كنيد (تا
خيالات شيطانى از شما دور شود)(813)

2- فرصت ندادن به وسوسه شيطان

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

روزى يكى از بازرگانان متدين در صحن مقدس امام حسين عليه السلام در كربلا؛ جمعى نشسته بود و گفتگو مى
كرد.

در اين وقت يك نفر آمد و در وسط صحن به آنها گفت :

فلان تاجر از دنيا رفت .

بازرگان مذكور تا اين
سخن را شنيد، به حاضران گفت :

آقايان گواه باشيد كه اين تاجر تازه گذشته ، فلان مبلغ از من طلبكار است
.

يكى از حاضران گفت :

چه موجب شد كه اين سخن را در اين وقت بگويى ؟

بازرگان گفت :

من مبلغى را از اين تاجر فوت شده ، قرض گرفتم ، و هيچ گونه سندى به او نداده ام ، و هيچ كس
جز خودش اطلاع نداشت ، ترسيدم شيطان با وسوسه خود مرا گول بزند، و اين مبلغ را به بهانه اينكه كسى
اطلاع ندارد به ورثه او ندهم ، شما را گواه گرفتم ، تا براى شيطان هيچ گونه فرصت و راه طمع به سوى من
باقى نماند و توطئه شيطان را جلوتر نابود نمايم (814)

/ 259