75 : كاركردن - یکصد موضوع، پانصد داستان نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

یکصد موضوع، پانصد داستان - نسخه متنی

علی اکبر صداقت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

75 :
كاركردن

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( ليس الانسان الاما سعى ) (نجم :
آيه 39)

انسان را نيست جز آنكه بكوشد و سعى كند.

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

المومن اذالم يكن حرفة يعيش ‍ بدينه (649)

مؤ من اگر حرفه (كار و كسى ) نداشته باشد بوسيله دينش نان مى خورد (كه بسيار بد است )

شرح كوتاه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

بهترين طعام آنست كه از دست رنج خود آنهم بنحو حلال بدست آورده شود و خود و اهلش آنرا بخورند.

لازمه طعام حلال ، كسب و كار پاك است كه كننده آن بمنزله مجاهد فى سبيل الله است كه براى خود و
خانواده اش به سعى مى پردازد.

آنهائى كه به تنبلى عادت كردند و به كسالت در جسم مبتلا هستند در امر معاش دچار مشكلات بسيارند، و
حتى نمى توانند حقوق واجب النفقه خود را تهيه كنند، و لذا به مشاغل حرام آلوده مى شوند.

عزم در كار، سبب مى گردد كه به كار آخرت هم بپردازيم چه آنكس كه در كار براى مايحتاج عاجزم است در كسب
آخرت هم ناتوان است .

1- وقفنامه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

اميرالمؤ منين عليه السلام در زمان دولت خود فرمود:

در سراسر عراق رعيت من در نعمت اند، آبشان شيرين
و نانشان گندم است . امام يكى از غلامان بنام ( ابو نيزر ) را آزاد كرده بود با شرط پنج سال خدمت در
نخلستان ، و سپس او را براى سرپرستى مزارع و چشمه هاى خود گذارده بود، كه يكى از آن چشمه ها بنام
( عين ابى نيزر ) مشهور شد.

او گويد:

روزى امام بسر كشى مزرعه آمد، پياده شد و فرمود:

غذائى هست ؟

گفتم آرى ، اما غذائى كه براى
شما باشد نمى پسندم ، كدوئى دارم از مزرعه با روغن پيه بريان ؛ فرمود همان را بياور.

غذا را آوردم ، سپس برخاست دست ها را شست و غذا را تناول كردند، مجددا دستها را شستند و چند مشت آب ميل
كردند، آنگاه فرمودند:

دور باد كسى كه شكم او را داخل آتش كنند، بعد فرمود:

كلنگ بياور، آنرا آوردم و در چاه داخل شد، آنقدر كلنگ زد تا خسته شد
براى رفع خستگى بيرون آمد در حالى كه از پيشانى مقدسش عرق مى ريخت ، با انگشتان خود عرق را از پيشانى
پاك مى كردند.

باز به درون جاه (يا قنات ) داخل شد، همهمه مى كرد و كلنگ مى زد، ناگهان رگ آب بسان گلوى شتر فواره زد،
امام فورى بيرون آمدند و در حاليكه هنوز عرق مى ريخت فرمود:

صدفه است ، صدقه است ، دوات و كاغذ بياور.

من بشتاب دوات و كاغذ آوردم ، حضرت به خط خودش نوشت :

اين وقفى از بنده خدا امير المؤ منين عليه السلام
براى تهيدستان مدينه به صدقه ، صدقه اى كه نه فروش مى رود و نه هبه مى شود و نه انتقال مى پذيرد، تا
خدا و ارث آسمان و زمين است مگر آنكه حسن عليه السلام حسين عليه السلام به آن محتاج گردند كه ملك آنها
خواهد شد(650)

2- عمر بن مسلم

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

امام صادق عليه السلام جوياى حال يكى از يارانش بنام عمر بن مسلم شد، شخصى عرض كرد:

او به عبادت روى
آورده و تجارت را ترك نموده است !

امام فرمود:


واى بر او، آيا نمى داند دعاى ترك كننده كسب و كار، مستجاب نمى شود؟

گروهى از اصحاب رسول
خدا صلى الله عليه و آله پس از آنكه آيه دوم و سوم سوره طلاق نازل شد ( كسى كه پرهيزكار باشد، خداوند
راه گشايشى براى او قرار مى دهد، و به او از جائى كه گمان نبرد، روزى مى دهد، و كسى كه به خدا توكل
كند، خدا او را كافى است (651)

بعضى از اصحاب درها را بروى خود بستند و به عبادت مشغول شدند و گفتند:

ما را خدا كفايت مى كند.

اين خبر به رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد، آنحضرت براى آنها پيام فرستاد:

چه عاملى شما را به اين

كار واداشته است ؟

گفتند:
طبق آيه دوم و سوم سوره طلاق خداوند متكفل روزى ما شده ، از اين جهت مشغول عبادت شده ايم !

پيامبر صلى الله عليه و آله به آنها فرمود:

كسى كه كار و كسب را رها كند و مشغول عبادت شود، دعايش
مستجاب نمى گردد، بر شماست به كار و كسب (652)

/ 259