/ صافات) استفاده مى شود، آسمان ها مسكن ملائكه اند.
در نتيجه امر خدا يك نسبت به تك تك آسمان ها دارد، به اعتبار ملائكه اى كه در آن ساكنند و نسبتى هم به فرقه فرقه هاى ملائكه دارد، به اعتبار اين كه حامل آن امرند، و خــداونــد امـر را بــه آنــان تحميــل كــرده، يعنــى بـه ايشـان وحـى فـرمـوده است.
در نتيجه از آن چه گفتــه شــد، معلــوم گــرديــد كه معناى آيه «... وَ اَوْحى فى كُلِّ سَمـــاءٍ اَمْــرَهــا،» (12 / فصلت) ايــن شــد كه خــداى سبحــان در هر آسمانى، امر آن آسمان را كه منســوب و متعلــق به خود آن آسمــان است، به اهل آسمــان يعنى مــلائكــه ســاكـــن در آن وحــى مى كنــد. (1)
1- الميزان ، ج: 34 ص: 269.
سرعت حركت و سرعت عمل ملائكه
«...وَ السّابِحــاتِ سَبْحــا، فَالسّابِقــاتِ سَبْقــــا، فَــالْمُــدَبِّــراتِ اَمْــــرا!» (1 تا 5 / نازعات)
از ترتيب آيات فوق مى فهميم كه تدبير فرع بر سبق است و سبق فرع بر سبح است و اين به ما مى فهماند، سنخيتى در معانى منظور نظر آيات سه گانه است، پس مدلول سه آيه اين است كه ملائكه تدبير امر مى كنند، اما بعد از آن كه به سوى آن سبقت جسته باشند، و به سوى آن سبقت مى جويند، اما بعد از آن كه هنگام نزول به سوى آن سرعت مى گيرند، پس نتيجه مى گيريم مراد از «سابِحات» و «سابِقات» و «مُدَّبِّرات» همان ملائكه اســت، بــه اعتبــار نــزولشــان به ســوى تــدبيــر كه مــأمــور بــدان شــده انــد.
ملائكه با همه اشياء سروكار دارند، با اين كه هر چيزى در احاطه اسباب است، و اسباب درباره وجود او و عدمش، بقايش و زوالش و در مختلف احوالش با يكديگر نزاع دارند، پس آن چه خداى تعالى درباره آن موجود حكم كرده، و آن قضايى كه او درباره آن موجود رانده و حتمى كرده، همان قضايى است كه فرشته مأمور به تدبير آن موجود به سوى آن مى شتابد و به مسئوليتى كه به عهده اش واگذار شده مى پردازد، و در پرداختن به آن از ديگران سبقت مى گيرد و سببيت سببى را كه مطابق آن قضاء الهى است، تمام نموده، و در نتيجه آن چه خدا اراده كرده، واقع مى شود.
وقتى منظور از آيات سه گانه اشاره به سرعت گرفتن ملائكه بود، در نازل شدن براى انجام آن چه بدان مأمور شده اند، و سبقت گرفتن به آن، و تدبير امر آن به ناچار بايد دو جمله ديگر يعنى «وَ النّازِعاتِ غَرْقا وَ النّاشِطاتِ...،» را هم حمل كنيم بر انتزاع و خروجشان از موقف خطاب به موقف انجام مأموريت. پس نزع ملائكه به طور غرق عبارتست از اين كه شروع به نزول به طرف هدف كنند، آن هم نزول به شدت و جديت، و نشط ملائكه عبارت است از خروجشان از موقفى كه دارند به طرف آن هدف، هم چنان كه سبح آنان عبارت است از شتافتن و سرعت گرفتن بعد از خروج، و به دنبال آن سبقت گـرفتـه امر آن موجود را به اذن خدا تدبير مى كنند. (1)
1- الميـــــــــــــزان ، ج: 40 ص: 16.