- الميــــــــــــــــــزان ، ج: 25 ص: 335.
حقايق عالم ملكوت و حفظ اسرار آن
« اِلاّ مَــنْ خَطِــفَ الْخَطْفَــةَ فَــاَتْبَعَــهُ شِهــابٌ ثــاقِــبٌ!» (10 / صــافــات)
مفسرين براى اين كه مسأله استراق سمع شيطان ها در آسمان را تصوير كنند و نيز تصوير كنند كه چگونه شيطان ها در اين هنگام با شهاب ها تيراندازى مى شوند، توجيهاتى ذكر كرده اند، كه همه بر اين اساس استوار است، كه آسمان عبارت است از افلاكى كه محيط به زمين هستند، و جماعت هايى از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديوارى دارد، كه هيچ چيز نمى تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد، و اين كه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند، كه شهاب ها به دست گرفته، و در كمين شيطان ها نشسته اند، كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها بر سر ايشان بكوبند، و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار به ذهن مى رسد.
و لكن امروز بطلان اين حرف ها به خوبى روشن شده، لاجرم بايد توجيه ديگرى كرد، و آن توجيه به احتمال ما ـ و خدا داناتر است ـ اين است كه اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حــس زده شــده، تا آن چه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد: « وَ تِلْكَ الاَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما يَعْقِلُها اِلاَّ الْعالِمُونَ ـ اين ها همه مثال هايى است كه ما براى مردم (ظاهربين) مى زنيم، و اين مثل ها را نمى فهمند مگر مردم عاقل!» (43 / عنكبوت) و اين گونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب.
و بنابراين اساس، مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست، عالى تر و بلندتر از زمين ما هستند.
مراد از نزديك شدن شيطان ها، به آسمان، و استراق سمع كردن، و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه شيطان ها مى خواهند، به عالم فرشتگان نزديك شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سردرآورند، و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى سازند. و يا مراد اين است كه شيطان ها خود را به حق نزديك مى كنند، تا آن را به تلبيس ها و نيرنگ هاى خود به صورت باطل جلــوه دهند و يا باطل را به تبليس و نيرنگ به صورت حق درآورند، و ملائكه رشته هاى ايشان را پنبه مى كننــد، و حق صريح را هويدا مى سازند، تا همه به تلبيس آن ها پى برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل.
و هميــن كه خداى سبحــان، داستان استــراق سمع شياطيــن را و هدف شهاب قرار گرفتنشان را دنبــال سوگند به ملائكــه وحى و حافظان آن از مداخله شيطان ها ذكر كــرده، تا انــدازه اى گفتــار ما را تأييد مى كنــد، و در عين حال خدا داناتر است. (1)
1- الميزان ، ج: 33 ص: 200.