دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
من شما را آوردم، چون نزديك كوفه رسيديد، دستور دادم در
نُخيله 1فرود آييد و در لشكرگاهتان بمانيد و دست به
شمشير باشيد و خود را مهيّاى جنگ نگه داريد و زياد به ديدار فرزندان
و همسرانتان نپردازيد، كه رزمندگان آناناند كه براى جنگ پايدارند،
آستين بهر نبرد بالا زدهاند، از بيدار ماندن در شبها و تشنگى در روزها
و از گرسنگى و خستگى نمىنالند.برخى از شما عذرخواهانه با من فرود آمدند و برخى هم از روى
نافرمانى به شهر وارد شدند. نه آنان كه ماندند، ثبات و صبر ورزيدند و
نه آنانكه به شهر رفتند، دوباره نزد من بازگشتند. به لشكرگاهم نگاه
كردم، جز پنجاه تن در آن نبود. چون چنين ديدم، نزد شما به كوفه وارد
شدم و تا امروز نتوانستهام شما را با خودم از آن بيرون ببرم!پس منتظر چيستيد؟ آيا نمىبينيد كه از اطراف شما كاسته و
شهرهايتان گشوده شده است و پيروان من در شهرها كشته شدهاند و
لشكرگاههاى شما خالى مىشود و شهرهايتان مورد هجوم قرار
مىگيرد، با آن كه شمار شما بسيار و نيرو و دلاورىتان فراوان است؟
پس در چه فكرى هستيد؟ خدا خيرتان دهد! از كجا بر شما مىتازند؟
شما را چه مىشود؟ چگونه از حق منحرف مىشويد؟ و چگونه
افسونتان مىكنند؟! اگر شما مصمّم و هماهنگ بوديد، به فكر حمله به
شما نمىافتادند.هلا كه دشمنان هماهنگ و همدست و دلسوز يكديگر شدند و شما
سست و نيرنگباز و پراكنده گشتيد! اگر چنين ادامه دهيد، در نظر من
كامياب بهشمار نمىآييد. خفتگانتان را بيدار كنيد، در راه حقّتان
همدست شويد و دل به جنگ با دشمنتان بدهيد. خالص از ناخالص
روشن شده است و بر هر كه بينا باشد، صبحْ آشكار است.