1
2 / 4
هشدار دادن درباره سلطه غلامِ ثقفى (حَجّاج)
2760.امام على عليه السلام ـ در سخنى كه ياران خويش را بِداننصيحت مىكرد ـ: اگر شما هم مثل من مىدانستيد آنچه را كه من
مىدانم و از شما پنهان است، سر به صحراها مىنهاديد و بر كارهاى
خويش مىگريستيد و خود را مىزديد و اموال خويش را بىنگهبان و
مراقب رها مىكرديد و هركس در فكر خود بود و به ديگرى توجّهى
نداشت. ليكن آنچه را به يادتان آوردند، فراموش كرديد و از آنچه
هشدارتان دادند، ايمن شديد. فكرتان را باختيد و كارتان از هم
گسيخت.دوست داشتم كه خدا ميان من و شما جدايى افكند و مرا به كسى
ملحق سازد كه از شما به من سزاوارتر است؛ قومى كه فكرشان خجسته
و حلمشان افزون بود. حقگويانى كه ستم را وا نهادند، بر راه حق استوار
ماندند و شهيد شدند، با دليل روشن تاختند و به سرانجامى ابدى و
كرامتى گوارا دست يافتند.آگاه باشيد كه به خدا سوگند، جوان مغرور و ستمگر قبيله ثقيف 2بر شما مسلّط خواهد شد،
اموالتان را خواهد خورد و چربىهاى شما را آب خواهد كرد. اى
ابووذحه [مردِ سوسكى] 3 ! بس كن. 4
1 - الغارات: 2/492، تاريخ اليعقوبى: 2/193، الأمالى، طوسى : 181/302.2 -
مقصود امام عليه السلام حَجّاج بن يوسف ثقفى است. 3 - حجّاج، داستانى دارد با خنفساء (سوسك) كه در
كتابها نوشتهاند. حضرت در اين جمله پيشگويانه، اشاره به آن ماجرا قبل از وقوعش دارد.
(م)4 - نهجالبلاغة: خطبه 116، شرح مائة كلمة: 240.