دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
مىدانست و از سوى ديگر، بر دشوارى آنها تأكيد
كرده بود. 1
جنگ با اهل قبله، براى تنگانديشان، دغدغه ايمانى ايجاد مىكرد.
آنان به درستى نمىتوانستند تصميم بگيرند و از اين رو، از همراهى باز
مىايستادند. هوشياران سياستمدارى هم كه به گونهاى با امام عليه السلام مشكل
داشتند، هم تن زدن خود را بدينسان توجيه مىكردند و هم براى
عموم، شبههافكنى مىكردند. چنين بود كه از همان آغاز، چهرههاى به
ظاهر موجّهى مانند: سعد بن ابى وقاص، اُسامة بن زيد و عبد اللّه بن
عمر، از همراهى با على عليه السلام تن زدند و چون امام عليه السلام دليل همراهى
نكردن آنها را پرسيد، سعد بن ابى وقّاص گفت: إنّى أكره الخروج فى هذا الحرب لئلاّ أصيب مؤمنا فإن أعطيتني سيفا
يعرف المؤمن من الكافر قاتلت معك.به درستى كه خوش نمىدارم براى اين نبرد، بيرون روم، كه مبادا مؤمنى را
بكشم. اگر به من شمشيرى دهى كه مؤمن را از كافر بازشناسد، به همراه تو
خواهم جنگيد!و اسامه گفت:أنت أعز الخلق عليّ، ولكني عاهدت اللّه أن لا أُقاتل أهل «لا اله إلا
اللّه».تو گرامىترين فرد در نزد منى؛ وليكن با خداوند عهد كردهام كه با اهل «لا
اله الا اللّه» نجنگم.و عبد اللّه بن عمر گفت:لست أعرف فى هذا الحرب شيئا، أسألك ألا تحملنى على ما لا أعرف.
2