دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
ندارد. برجستهترين ياران امام عليه السلام كه زبانهايى گويا
داشتند و مفسّران موجّه راه او بودند، ديگر نيستند. جاى مالك اشتر،
عمّار، هاشم مِرقال، محمّد بن ابى بكر، عبداللّه بن بديل، زيد بن
صُوحان و... در ميان ياران امام عليه السلام خالى است. ديگر آن خطابههاى
پرشور، انگيزاننده و تحرّكآفرين، در ميان سپاه به گوش نمىرسد، و از
سوى ديگر، كم نبودند سلسله عناصر كژانديش، انحرافآفرين و گاه
بيماردلانِ تيرهجان كه اشكال مىتراشيدند و سستى مىآفريدند. امام عليه السلام در پى اين گونه جوسازىها، اشكالتراشىها و تن زدن از
همراهىهاست كه از سرِ سوز و درد، از آن بيداردلان، بصيران و
زمزمهگران شب و شيران روز، و يكّهتازان ميدان عمل و رزمآوران
صحنههاى نبرد، ياد مىكند و مىگويد:كجايند مردمى كه به اسلام دعوت شدند و پذيرفتند و قرآن خواندند و
آن را [در دلهاى خود] استوار ساختند و به سوى نبرد، بسيج شدند و مانند
روى آوردن ماده شتر به بچّه خود، به سويش شتافتند. شمشيرها را از نيام
برآوردند و گروه گروه و صف در صف، اطراف زمين را گرفتند؟برخى از آنان، نجات يافتند و برخى ديگر مُردند. نه به زندگان، مژده
داده شدند و نه بر مردگان، تعزيت داده شدند. چشمانشان از گريه، تباه و
شكمهاشان از روزه، لاغر و لبهاشان از دعا، خشك بود. از
شبزندهدارى، رنگشان زرد و بر رخسارشان، گَرد خشوعْ [آشكار] بود.
ايناناند برادران من كه رفتهاند. پس سزاست كه تشنه ديدارشان باشيم و بر
جدايىشان، انگشت بر دهان گيريم. 1
و در فرجام سخنِ سرشار از دردگذارىاى كه در واپسين روزهاى
حيات خود ايراد كرد، فرمود:كجايند برادران من كه راه حق پيمودند و بر حقيقتْ [از دنيا [رفتند؟
كجاست