دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
چيزى
نيست كه مورّخان از آنها مطّلع شوند و در تاريخ ثبت نمايند.يكى ديگر از قراين قابل تأمّل، نقش اشعث در اين ماجراست. او با
امام عليه السلام قلبا همراه نبود؛ بلكه امام عليه السلام را تهديد به ترور كرده بود. 1 امام عليه السلام او را رسما منافق خواند؛ امّا به دليل آن كه
او رئيس قبيله كِنده بود و كنار گذاشتن وى اين قبيله بزرگ را از همراهى
امام عليه السلام بازمىداشت، راهى جز مدارا و مماشات با وى نداشت.نقش اشعث در تحميل حكميت بر امام عليه السلام و نيز حَكَم قرار دادن
ابوموسى و جريانهاى پس از آن، حاكى از ارتباط مخفى او با معاويه
است. بنابراين، آگاه بودن وى از توطئه ترور امام عليه السلام پيش از وقوع آن و
ارتباط ابن ملجم با او قبل از اقدام، مىتواند ردّ پاى توطئه دمشق در اين
ماجرا باشد.ابن ابى الدنيا از استاد خود عبدالغفار نقل مىكند:از بسيارى شنيدم كه ابن ملجم، شب را نزد اشعث بود و چون سحرگاه
شد، بدو گفت: صبح، آشكار شد2
بسيارى از مورّخان نقل كردهاند كه ابن ملجم پيش از اقدام به ترور،
هنگامى كه در مسجد از جلوى اشعث مىگذشت، اشعث به او گفت:
«بشتاب، بشتاب براى كار خود كه سپيده، تو را شناسانْد». 3
حجر بن عدى چون گفته او را شنيد، احساس كرد كه مقصود او
چيست. بدو گفت: اى لوچ! او را شهيد كردى؟ و فورا از مسجد خارج
شد كه جريان را به امام عليه السلام بگويد كه ايشان از راهى ديگر وارد مسجد
شد و حُجر، هنگامى رسيد كه كار، تمام شده بود.اين قراين مىتواند مؤيّد نظريه دخالت دمشق در ترور امام عليه السلام باشد؛ امّا
نه به اين