دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
به موجب اين روايات كه به حدّ و حصر نمىآيند، امام عليه السلام از راه
موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه چيز واقف و از همه چيز آگاه
است و هر چه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجّهى مىداند...نكتهاى كه بايد به سوى آن عطف توجّه كرد، اين است كه اينگونه علم
موهبتى به موجب ادلّه عقلى و نقلى كه آن را اثبات مىكند، قابل
هيچگونه تخلّف نيست و تغيّر نمىپذيرد و سر مويى به خطا نمىرود و
به اصطلاح، علم است به آنچه در لوح محفوظْ ثبت شده و آگاهى است
از آنچه قضاى حتمى خداوندى به آن تعلّق گرفته است.همچنين لازمه اين مطلب اين است كه هيچگونه تكليفى به متعلَّق
اينگونه علم (از آن جهت كه متعلَّق اينگونه علم و حتمىالوقوع است)
تعلّق نمىگيرد و همچنين قصد و طلبى از انسان با او ارتباط پيدا
نمىكند؛ زيرا تكليف، همواره از راه امكان به فعل تعلّق مىگيرد و از راه
اينكه فعل و تركش هر دو در اختيار مكلّفاند، فعل يا ترك خواسته
مىشود؛ و امّا از جهت ضرورى الوقوع و متعلَّق قضاى حتمى بودن آن،
محال است مورد تكليف قرار گيرد. مثلاً صحيح است خدا به بنده خود
بفرمايد: فلان كارى كه فعل و ترك آن براى تو ممكن است و در اختيار
توست، بكن؛ ولى محال است بفرمايد: فلان كارى را كه به موجب
مشيّت تكوينى و قضاى حتمى من البته تحقق خواهد يافت و بروبرگرد
ندارد، بكن يا مكن؛ زيرا چنين امر و نهىاى لغو و بىاثر است.همچنين انسان مىتواند امرى را كه امكان شدن و نشدن دارد، اراده
كرده، براى خود مقصد و هدف قرار دهد و براى تحقّق دادن آن به
تلاش و كوشش بپردازد؛ ولى هرگز نمىتواند امرى را كه به طور يقين
(بىتغيّر وتخلّف) و به طور قضاى حتمى شدنى است، اراده كند و آن را
مقصد خود قرار داده، تعقيب كند؛ زيرا اراده و عدم اراده و قصد و عدم
قصد انسان، كمترين تأثيرى در امرى كه بههر حال شدنى است و از آن
جهت كه شدنى است، ندارد.