روايت ـ: [على عليه السلام [ساعتى طولانى بىهوش بود و بههوش آمد.
پيامبر خدا نيز چنين بود، يعنى ساعتى طولانى بىهوش مىشد و دوباره
بههوش مىآمد؛ چرا كه آن حضرت هم مسموم شده بود. چون به
هوش آمد، امام حسن عليه السلام ظرف شيرى به وى داد. اندكى از آن نوشيد.
سپس آن را از دهانش دور ساخت و فرمود: «نزد اسيرتان ببريد».سپس به حسن عليه السلام فرمود: «فرزندم! به حقّى كه بر تو دارم، قَسمت
مىدهم كه آب و غذايش را خوب قرار دهيد و تا لحظه مرگ من با او
مدارا كنيد. از آنچه خود مىخورى و مىنوشى به او هم بخوران و
بنوشان تا برتر از او باشى». در آن هنگام شير نزد ابن ملجم بردند و
آنچه را امير مؤمنان درباره او گفته بود، به او خبر دادند. 2
5 / 1 ـ 2
مبادا مُثلهاش كنيد!
2955.امام على عليه السلام : در وصيّتى كه پس از ضربت ابن ملجم ملعون بهامام حسن و امام حسين عليهما السلام داشت ـ: اى فرزندان عبدالمطّلب! مبادا
ببينم كه وارد خونهاى مسلمانان شدهايد و مىگوييد: امير مؤمنان كشته
شده است. هلا، كه به قصاص خون من جز قاتلم را نكشيد! بنگريد، اگر
من از اين ضربت او مُردم، به او يك ضربت در مقابل آن ضربت بزنيد.
اين مرد را مُثله نكنيد، كه از پيامبر خدا شنيدم مىفرمود: «از مثله كردن
بپرهيزيد، هرچند نسبت به سگ هار و گزنده!». 3
1 - الفتوح:
4/279.2 - بحارالأنوار:
42/289.3 - نهجالبلاغة: نامه 47، روضة
الواعظين: 152، تاريخ الطبرى: 5/148.