دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
از جمله كسانى كه با من بيعت كردند، طلحه و زبير بودند. اگر
بيعت هم نمىكردند، به بيعتْ وادارشان نمىكردم، همچنانكه ديگران
را وادار نساختم. چيزى نگذشت كه خبر يافتم آن دو همراه قشونى كه
همه از بيعتكنندگان با من بودند ـ كه قول اطاعت داده بودند ـ، از مكه
به سوى بصره بيرون شدهاند.آن دو نزد كارگزار من [در بصره] و خزانهدار بيت المال و اهالى
شهرى رفتند كه همه آنان با من بيعت كرده و در اطاعت من بودند. به
تفرقهافكنى پرداختند و جمعشان را پراكندند، آنگاه به گروهى از
پيروان من تاخته، برخى را با نيرنگ كشتند و برخى را اعدام كردند،
گروهى هم دست به شمشير برده با آنان جنگيدند، تا صادقانه به ديدار
خدا شتافتند.به خدا سوگند، اگر آن گروه تنها يكى از ياران مرا بىگناه و بهعمد
كشته بودند، براى من كشتن همه آنان حلال و روا بود، تا چه رسد به
اينكه گروهى از مسلمانان را كشتند كه بيش از شمار آنانى بود كه بر
ايشان وارد شدند. البته خدا هجوم آنان را برگرداند و نابود شدند.
«فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛ 1 پس دور باد مردم
ستمگر!».سپس به شاميان نگريستم كه باديهنشينانى پراكنده و طمعورزانى
جفاكار و اوباش بودند كه از هر سو گردآمده بودند؛ كسانى كه
مىبايست تأديب و تربيت شوند يا سرپرستى براى آنان گماشته شود و
دست آنان گرفته شود. نه مهاجر بودند، نه انصار و نه تابعان به نيكى.
بهسوى آنان شتافتم و به اطاعت و همبستگى فرا خواندمشان؛ امّا آنان
جز تفرقه و دو رويى و رو در روى مسلمانان ايستادن و تير و نيزه بر
مسلمانان افكندن را نخواستند.اينجا بود كه مسلمانان را به نبرد با آنان برانگيختم و با ايشان
جنگيدم. چون با گزش سلاح و سوزش زخم روبهرو شدند، قرآن را
برافراشتند و شما را به آنچه در