قاصران و مستضعفان
علماي اسلام ، اصطلاحي دارند ، مي گويند برخي از مردم " مستضعفين " و يا " مرجون لامر الله " مي باشند . " مستضعفين " يعني بيچارگان و دستنارسان ، " مرجون لامر الله " يعني كساني كه درباره آنها بايد گفت كار اينها با خداست ، خداوند خودش به نحوي كه حكمت و رحمتش ايجاب مي كند عمل خواهد كرد . هر دو اصطلاح از قرآن كريم اقتباس شده است . در سورش النساء ، آيه 97 ، 98 و 99 چنين آمده است : الذين توفاهم الملائكة ظالمي انفسهم قالوا فيم كنتم ؟ قالوا كنا مستضعفين في الارض ، قالوا ا لم تكن ارض الله واسعة فتهاجروا فيها ؟ فاولئك مأويهم جهنم وسائت مصيرا. الا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا . فاولئك عسي الله ان يعفو عنهم و كان الله عفوا غفورا . در آيه اول ، جريان پرسش و پاسخ مأموران الهي با بعضي از مردم پس از مرگ آنها مطرح است .فرشتگان از آنها مي پرسند شما در دنيا در چه وضعي بسر مي برديد ؟ آنها معتذر مي شوند كه ما مردمي بيچاره بوديم ، دستمان به كسي و چيزي نمي رسيد . فرشتگان مي گويند شما مستضعف نيستيد ، زيرا زمين خدا فراخ بود و شما مي توانستيد از آنجا مهاجرت كرده به نقطه اي برويد كه همه جور امكان در آنجا بود ، پس شما مقصريد و مستوجب عذاب . در آيه دوم وضع برخي مردم را ذكر مي كند كه واقعا مستضعفند ، خواه مرد و يا زن و يا كودك . اينها كساني هستند كه دستشان به جايي نمي رسد و راه به جايي نمي برند .در آيه سوم نويد مي دهد و اميدوار مي كند به اينكه خداوند كريم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار دهد . حضرت استاد نا الاكرم علامه طباطبائي روحي فداه ، در تفسير " الميزان " ذيل همين آيات مي فرمايند : " خداوند ، جهل به امر دين و هر ممنوعيت از اقامه شعائر دين را ظلم شمرده است و عفو الهي شامل آن نمي شود ، اما مستضعفين كه قدرت بر انتقال و تغيير محيط
ندارند استثناء شده اند . استثناء به صورتي ذكر شده كه اختصاص ندارد به اينكه استضعاف به اين صورت باشد ، همانطوري كه ممكن است منشأ استضعاف ، عدم امكان تغيير محيط باشد ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد
و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد " ( 1 ) .روايات زيادي وارد شده كه مردمي كه به عللي قاصر مانده اند مستضعف به شمار مي روند ( 2 ) . در آيه 106 از سوره توبه مي فرمايد : و آخرون مرجون لامر الله اما يعذبهم و اما يتوب عليهم ، و الله عليهم حكيم . " گروه ديگر كارشان احاله مي شود به امر خدا ، يا آنها را معذب مي كند
و يا بر آنها مي بخشايد ، خداوند دانا و حكيم است " . كلمه " مرجون لامر الله " از اين آيه اقتباس شده است . در روايت آمده است كه امام باقر ( ع ) درباره اين آيه فرمود : " همانا قومي بودند در صدر اسلام كه ابتدا مشرك بودند و مرتكب جناياتي بزرگ شدند ، حمزه و جعفر و امثال اينها را از مسلمين كشتند ، اينها بعد مسلمان شدند ، شرك را رها كردند و به توحيد گراييدند ، اما ايمان در قلب آنها راه نيافت كه در زمره مؤمنين قرار گيرند و استحقاق بهشت پيدا كنند و در عين حال از جحود و عناد هم كه موجب معذب بودن آنها بود دست برداشته بودند ، اينها نه مؤمن بودند و نه كافر و جاحد ، اينها هستند مرجون لامر الله كه امرشان حواله به خداست " ( 3 ) . در حديث ديگر آمده است كه " حمران بن اعين " گفت : از امام صادق ( ع ) درباره مستضعفين پرسش كردم ، فرمود آنان نه در زمره مؤمنانند و نه در زمره كافران ، آنها مرجون لامر الله مي باشند ( 4 ) . هر چند از مفاد آيه " مرجون لامر الله " استفاده مي شود كه درباره آنها خوب است گفته شود كار اينها با خداست ، ولي از لحن آيه مستضعفين اشاره اي به شمول عفو و
1. الميزان ، ج 5 ص . 51 . 2. رجوع شود به " الميزان " ج 5 ص 56 - 61 " بحث روائي " 3. الميزان ، ج 9 ، ص 406 نقل از كافي 4. الميزان ، ج 9 ، ص 407 نقل از تفسير عياشي .