گناهان مسلمان - عدل الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدل الهی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صدر المتألهين پس از اين سخن چنين مي گويد : فلاهل الرحمة و السلامة غلبة في النشأتين . " پس در هر دو نشأه غلبه با اهل رحمت و سلامت است " . يكي از حكماي متأخر - گويا مرحوم آقا محمد رضا قمشه اي - اشعار بديعي در سعه رحمت پروردگار دارد ، در آن اشعار عقيده حكما و بلكه سعه مشرب عرفا را منعكس مي كند ، مي گويد :




  • آن خداي دان همه مقبول و نا مقبول
    از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق
    خلقان همه به فطرت توحيد زاده اند
    اين شرك عارضي بود و عارضي يزول



  • من رحمة بدا و الي رحمة يؤل
    اين است سر عشق كه حيران كند عقول
    اين شرك عارضي بود و عارضي يزول
    اين شرك عارضي بود و عارضي يزول



گويد خرد كه سر حقيقت نهفته دار با عشق پرده در ، چه كند عقل بوالفضول يك نقطه دان حكايت ما كان و ما يكون اين نقطه گه صعود نمايد گهي نزول




  • جز من كمر به عهد امانت نبست كس
    گر خوانيم ظلوم و گر خوانيم جهول



  • گر خوانيم ظلوم و گر خوانيم جهول
    گر خوانيم ظلوم و گر خوانيم جهول



بحث حكماي بحث صغروي است نه كبروي . حكما در اين باره بحث نمي كنند كه ملاك عمل نيك و ملاك مقبوليت عمل چيست ، بحث آنها درباره انسان است ، درباره اين است كه عملا اكثريت انسانها ، به تفاوت و به طور نسبي نيكند ، نيك مي مانند و نيك مي ميرند و نيك محشور مي گردند .

حكما مي خواهند بگويند هر چند مردمي كه توفيق قبول دين اسلام مي يابند در اقليتند ولي افرادي كه داراي اسلام فطري مي باشند و با اسلام فطري محشور مي گردند در اكثريتند . به عقيده طرفداران اين مشرب ، اينكه در قرآن كريم آمده است كه انبيا از كساني شفاعت مي كنند كه دين آنها را بپسندند ، مقصود دين فطري است نه دين اكتسابي كه از روي قصور به آن نرسيده اند ولي عنادي هم با آن نورزيده اند .

گناهان مسلمان

اما گناهان مسلمان . اين مسأله درست صورت عكس مسأله اول ( عمل خير از غير مسلمان ) را دارد و متمم بحث گذشته به شمار مي رود . مسأله اين است كه آيا
گناهان افراد مسلمان از لحاظ عقوبت مانند گناهان غير مسلمانان است يا نه ؟ طرح مسأله قبل ، از آن نظر كه يك عقيده علمي بشمار مي رفت ضرورت داشت ولي طرح اين مسأله ، يك ضرورت عملي است ، زيرا يكي از عوامل انحطاط و تباهي اجتماعات مسلمان در عصر حاضر غرور بي جايي است
كه در دوره هاي متأخر در عده زيادي از مسلمانان خصوصا اكثريتي از شيعيان پديد آمده است . اگر از اين افراد پرسيده شود كه آيا اعمال نيك غير شيعه مورد قبول درگاه خدا واقع مي شود ؟ بسياري از آنها جواب مي دهند : نه .

و اگر از آنان پرسيده شود كه اعمال بد و گناهان شيعه چه حكمي دارد ؟ جواب مي دهند : همه بخشيده شده است . از اين دو جمله استنتاج مي شود كه آن چيزي كه هيچ ارزشي ندارد عمل است ، نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفي ، شرط لازم و كافي براي سعادت و نيكبختي اين است كه انسان ، نام خود را شيعه بگذارد و بس .

معمولا اين دسته چنين استدلال مي كنند :

1. اگر بنا باشد كه گناهان ما و ديگران يكجور مورد محاسبه قرار گيرد پس فرق بين شيعه و غير شيعه چيست ؟

2. روايت معروفي است : " حب علي بن ابي طالب حسنة لا تضر معها سيئة " ( 1 ) يعني محبت علي ( ع ) حسنه اي است
كه هيچ گناهي با وجود آن به آدمي لطمه نمي زند . در پاسخ استدلال اول بايد گفت فرق بين شيعه و غير شيعه ، وقتي آشكار مي گردد كه شيعه به برنامه اي كه رهبرانش به او داده اند عمل بكند و غير شيعه هم به برنامه ديني خودش عمل كند ، آنوقت تقدم شيعه بر غير شيعه ، هم در دنيا و هم در آخرت روشن مي گردد . فرق را در جانب مثبت بايد جستجو كرد نه در جانب منفي . نبايد گفت اگر شيعه و غير شيعه برنامه هاي مذهبي خود را زير پا بگذارند بايد تفاوت داشته باشند ، و اگر تفاوتي نباشد پس چه فرقي ميان شيعه و غير شيعه هست ؟ اين درست مثل آن است كه دو بيمار به طبيب مراجعه كنند ، يكي به طبيب حاذق مراجعه كند و دومي به طبيب غير حاذق ، ولي وقتي كه نسخه را از طبيب دريافت داشتند هيچكدام عمل نكنند ، آنگاه بيمار اول گلايه كند كه فرق بين من و بيماري كه به طبيب غير حاذق مراجعه كرده چيست ؟ چرا بايد من مريض بمانم همان طوري كه او مريض مانده است در حالي كه من به طبيب حاذق مراجعه كرده ام و او به طبيب غير حاذق .

1. بحار چاپ كمپاني ج 9 ، ص . 401

/ 136