قانون چيست ؟ - عدل الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدل الهی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قانون چيست ؟

از آنچه تا كنون گفته شد دانستيم كه پديده هاي جهان ، محكوم يك سلسله قوانين ثابت و سنتهاي لا يتغير الهي مي باشند ، و به تعبير ديگر ، خدا در جهان ، شيوه هاي معيني دارد كه گردش كارها را هرگز بيرون از آن شيوه ها انجام نمي دهد . اكنون بنگريم قانون چيست ؟

و سنت به چه معني است ؟ آيا سنت و قانون الهي از نوع قوانين موضوعه است و از قبيل تعهدات و قراردادهاي اجتماعي و التزامات ذهني است ؟ يا آنكه مخلوق خاصي است كه خدا او را آفريده است ؟ يا هيچيك از اين دو تعبير درباره سنت و قانون الهي صحيح نيست ؟

و در هر صورت آيا ممكن است خدا سنت خود را نيافريند يا قرار ندهد ؟ چرا تغيير قانون و سنت خدا غير ممكن است ؟ در پاسخ مي گوييم : سنت و قانون ، چيزي نيست كه آفرينش خاص و خلقت جداگانه اي به آن تعلق بگيرد . قانون ، يك مفهوم كلي و انتزاع ذهني است و در خارج به شكل كليت و قانون بودن وجود ندارد .

آنچه در خارج وجود دارد همان نظام علت و معلول و درجات و مراتب وجود است كه در ذهن ما تجريد مي يابد و انتزاع مي شود و به صورت " قانون " منعكس مي گردد . هستي درجاتي دارد و هر درجه آن موقعيت ثابت و مشخصي دارد .

تصور ندارد كه علتي موقعيت خاص خود را به ديگري بسپارد و يا معلولي از جاي خود نقل مكان كند ، و همين حقيقت است كه اينگونه تعبير مي شود : جهان قانون دارد . پس قانون آفرينش ، يك قرارداد و اعتبار نيست ، زيرا از چگونگي هستي اشياء انتزاع شده است ، و به همين دليل ، تبديل و تغيير براي آن نيز محال است .

استثناها :

آيا قوانين آفرينش ، استثناء پذير است ؟ آيا معجزه ها و كارهاي خارق العاده ، نقض سنت خدا است ؟ پاسخ در هر دو مورد ، منفي است . نه قوانين آفرينش استثناء پذير است و نه كارهاي خارق العاده استثناء در قوانين آفرينش است . اگر تغييراتي در سنتهاي جهان مشاهده مي شود آن تغييرها معلول تغيير شرايط است و بديهي است كه هر سنتي در شرايط خاص جاري است و با تغيير شرايط ،سنتي ديگر جريان مي يابد و آن سنت نيز در شرايط خاص خود كليت دارد . پس تغيير قانون و سنت ، به حكم قانون و سنت است ولي نه به اين معني كه قانوني به حكم قانوني نسخ مي شود ، بلكه به اين معني كه شرايط يك قانون تغيير مي كند
و شرايط جديد به وجود مي آيد و در شرايط جديد قانون جديد حكمفرما مي شود . در جهان ، جز قانون و سنت و ناموسهاي لا يتغير وجود ندارد . اگر مرده اي بطور اعجاز زنده مي شود ، آن خود حساب و قانوني دارد .

اگر فرزندي همچون عيسي بن مريم ( ع ) بدون پدر متولد مي شود ، بر خلاف سنت الهي و قانون جهان نيست . بشر ، همه سنتها و قانونهاي آفرينش را نمي شناسد و همينكه چيزي را بر ضد قانون و سنتي كه خود ، آگاهي دارد در نظر مي گيرد ، مي پندارد مطلقا بر خلاف قانون و سنت است ، استثناء است ، نقض قانون عليت است ، و در بسياري از موارد هم آنچه را كه به عنوان قانون مي شناسد قشر قانون است نه قانون واقعي . مثلا ما مي پنداريم كه سنت آفرينش حيات ، اين است كه همواره موجود زنده از ازدواج پدر و مادري بوجود آيد ، ولي اين قشر سنت است نه خود سنت . آفرينش عيسي بن مريم قشر سنت را بر هم زده است نه خود آن را . اينكه قانونهاي واقعي آفرينش تخلف ناپذير است سخني است و اينكه آيا قوانيني كه ما شناخته ايم ، قانونهاي واقعي جهان است يا قشري از قانون است سخني ديگر است .

معناي معجزه ، بي قانون بودن و يا فوق قانون بودن نيست . ماترياليستها دچار چنين اشتباهي شده اند كه بخشي از قوانين طبيعي جهان را كه به وسيله علوم كشف گرديده ، قانونهاي واقعي و منحصر فرض كرده اند و سپس معجزات را نقض قانون پنداشته اند .

ما مي گوييم آنچه را كه علوم بيان كرده است ، در شرايط مخصوص و محدودي صادق است و زماني كه با اراده يك پيغمبر يا ولي خدا كاري خارق العاده انجام مي گيرد ، شرايط عوض مي شود ، يعني يك روح نيرومند و پاك و متصل به قدرت لا يزال الهي شرايط را تغيير مي دهد ، و به عبارت ديگر ، عامل و عنصر خاصي وارد ميدان مي شود .

بديهي است در شرايط جديد كه از وجود عامل جديد يعني اراده نيرومند و ملكوتي ولي حق ناشي مي شود قانون ديگري حكمفرما مي گردد . در مورد تأثير دعا و صدقه در دفع بلاها و غيره نيز جريان از همين قرار است .

در حديث آمده است كه از رسول اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) سؤال شد كه با وجود اينكه هر حادثه اي كه در جهان رخ مي دهد به تقدير الهي و قضاء حتمي او است ، دعا و
دوا چه اثري مي تواند داشته باشد ؟ در پاسخ فرمودند : دعا نيز از قضا و قدر است ( 1 ) . در روايت ديگر آمده است كه علي ( عليه السلام ) در پاي ديواري نشسته بود ، متوجه شد كه ديوار شكسته است و ممكن است فرو ريزد ، فورا برخاست و از آنجا دور شد .
مردي اعتراض كرد كه : از قضاء الهي مي گريزي ؟ يعني اگر بنا باشد تو بميري خواه از كنار ديوار خراب فرار كني يا فرار نكني خواهي مرد و اگر بنا نباشد صدمه اي به تو متوجه گردد باز هم در هر صورت محفوظ خواهي بود ، بنابراين فرار از زير ديوار شكسته چه معني دارد ؟ حضرت در پاسخ وي فرمود : افر من قضاء الله الي قدره ( 2 ) . از قضاء الهي بسوي قدر الهي فرار مي كنم . معناي اين جمله اين است كه هر حادثه كه در جهان پيش مي آيد مورد قضا و تقدير الهي است .

اگر آدمي خود را در معرض خطر قرار دهد و آسيب ببيند ، قضاء خدا و قانون خدا است ، و اگر از خطر بگريزد و نجات پيدا كند آن هم قانون خدا و تقدير خدا است . اگر انسان در محيط ميكروبدار وارد شود و بيمار گردد قانون است و اگر هم دوا بخورد و از بيماري نجات يابد نيز قانون است .

بنابراين اگر انسان از زير ديوار شكسته برخيزد و كنار برود ، كاري بر خلاف قانون خدا و قضاء الهي انجام نداده است و در چنين شرايطي قانون خدا اين است كه از مرگ مصون بماند ، و اگر در زير ديوار بنشيند و با سقوط ديوار نابود گردد اين نيز قانون آفرينش است . قرآن كريم ، اين حقيقت را به شكل جالبي بيان فرموده است .

در سوره طلاق مي خوانيم : و من يتق الله يجعل له مخرجا و يرزقه من حيث لا يحتسب 0 و من يتوكل علي الله فهو حسبه ، ان الله بالغ امره قد جعل الله لكل شي ء قدرا ( 3 ) . " هر كس پرهيزكاري كند ، خداوند راه خروجي براي رهايي وي از مشكلات قرار مي دهد و از طريقي كه گمان ندارد روزيش را مي رساند ، و هر كس بر خدا اعتماد كند و كار خود به وي واگذارد ، خدا براي او كفايت است . همانا خدا فرمان خويش

1. بحار الانوار ، چاپ جديد ، ج 5 ، ص . 78.

2. توحيد صدوق ، چاپ سنگي ، ص . 337 .

3. طلاق / 2 - 3

/ 136