عدل الهی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فراموش نكنيم كه نسبت خدا به موجودات ، نسبت آفريدن و ايجاد كردن و تكوين است . تشكيلات و دستگاه او را مانند تشكيلات اجتماعي و روابط قراردادي كه در اجتماع بشر دائر است ، نبايد پنداشت . نظام فرماندهي و اطاعت در بين خدا و ملائكه ، جنبه تكويني و حقيقي دارد نه جنبه قراردادي و اعتباري . فرمان خدا حرف نيست ، ايجاد است ، اطاعت ملائكه نيز متناسب با آن است ، وقتي مي گوييم به فرشتگان فرمان داده كه چنين كنند معنايش اين است كه آنان را طوري ايجاد كرده كه علت و فاعل باشند براي فعل و معلول مخصوص ، و معناي اطاعت ملائكه نيز همين عليت و معلوليت تكويني است .تشكيلات ياد شده ، مبين يك نظام تكويني است . و از همين جا است كه قرآن كريم ، تدبير خلقت را گاهي به " خدا " نسبت مي دهد و گاهي به فرشتگان ، گاه مي گويد : يدبر الامر من السماء الي الارض ( 1 ) . " خدا كار را از آسمان به زمين تدبير مي كند
و مي فرستد " . و گاه مي گويد : فالمدبرات امرا ( 2 ) . " قسم به فرشتگان تدبير كننده كار " . گاهي قبض و دريافت نفوس انسانهايي را كه مي ميرند به فرشتگان نسبت مي دهد ، و گاهي به فرشته خاص موت ، و گاهي به خدا . گاهي وحي را به يك فرشته نسبت مي دهد : نزل به الروح الامين علي قلبك ( 3 ) . " روح الامين ( جبرائيل ) قرآن را بر قلب تو فرود آورد " . و گاهي به ذات اقدس احديت ، و مي فرمايد :