عدل الهی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
علت خود قرار گيرد و علت به جاي او بيايد ، و به اين حساب بايد ممكن باشد كه خدا ، مخلوق گردد و مخلوق ، خدا گردد . واجب بودن واجب ، و ممكن بودن ممكن ، ذاتي آنها است ، يعني نه اين است كه ممكن الوجود ، ممكن بود واجب باشد ، و واجب الوجود ممكن بود كه ممكن باشد ولي تصادفا و يا به واسطه يك علت خارجي ، آن يكي واجب شد
و اين يكي ممكن . خير ، ممكن الوجود ، واجب الامكان است ، و واجب الوجود ، واجب الوجوب . همچنين است مراتب ممكنات . هر مرتبه از مراتب ممكنات ، در هر درجه و هر مقامي از وجود كه هستند ، همين حال را دارند ، مثلا آنكه موكل بر بسط و رزق دادن موجودات است ، يا آنكه مأمور قبض و دريافت موجودات است ، مقامي كه به او تفويض شده است ، لازمه نحوه وجود و مرتبه وجودي است كه به او افاضه شده است .نه چنين است كه مثلا ممكن بود يك پشه با يك ابلاغ جاي ميكائيل را بگيرد ، و يك مورچه با ابلاغ ديگر جاي عزرائيل را ، و يك انسان جاي جبرائيل را .همه آن اشتباهات - كه فرض مي شود كامل در جاي ناقص بنشيند
و ناقص در جاي كامل - از آنجا پيدا شده است كه افراد ، قطعيت و ضرورت و روابط ذاتي موجودات را درك نمي كنند و مراتب موجودات را در جهان هستي از قبيل مراتب قراردادي و اعتباري افراد در محيط اجتماع فرض مي كنند ، همه اشتباهات از قياس خدا به انسان و قياس نظام ذاتي جهان به نظام قراردادي اجتماع انسان ناشي مي شود .