عدل الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدل الهی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • منعمي پنهان كني در ذل فقر
    ضد ، اندر ضد ، پنهان مندرج
    روضه اي در آتش نمرود درج
    تا به گفته مصطفي شاه نجاح
    ما نقص مال من الصدقات قط
    ميوه شيرين نهان در شاخ و برگ
    در تك دريا گهر با سنگها است
    تو از آن روزي كه در هست آمدي
    از مبدل ، هستي اول نماند
    همچنين تا صد هزاران هستها
    اين جهان جنگ است چون كل بنگري
    آن يكي ذره همي پرد به چپ
    جنگ فعلي ، جنگ طبعي ، جنگ قول
    اين جهان زين جنگ قائم مي بود
    چار عنصر چار استون قوي است
    هر ستوني اشكننده آن دگر
    پس بناي خلق بر اضداد بود
    هست احوالت خلاف يكديگر
    فوج لشكرهاي احوالت ببين
    هر يكي با ديگران در جنگ و كين



  • طوق دولت بندي اندر غل فقر
    آتش ، اندر آب سوزان ، مندمج
    دخلها رويان شده از بذل و خرج
    السماح يا اولي النعما رباح
    انما الخيرات نعم المرتبط
    زندگي جاودان در زير مرگ
    فخرها اندر ميان ننگها است
    آتشي يا خاك يا بادي بدي
    هستي ديگر بجاي او نشاند
    بعد يكديگر دوم به ز ابتدا
    ذره ذره همچو دين با كافري
    و آن دگر سوي يمين اندر طلب
    در ميان جزوها حربي است هول
    در عناصر در نگر تا حل شود
    كه بر ايشان سقف دنيا مستوي است
    استن آب اشكننده هر شرر
    لا جرم جنگي شد اندر ضر و سود
    هر يكي با هم مخالف در اثر
    هر يكي با ديگران در جنگ و كين
    هر يكي با ديگران در جنگ و كين



ابن خلدون ، بنا به نقل " علي الوردي " در كتاب " المهزلة " مي گويد : " ان التنازع عنصر اساسي من عناصر الطبيعة البشرية " . " كشمكش ، يك پايه اساسي زندگي انسانها و يك عنصر اصلي در سرشت بشر است " .

هگل فيلسوف معروف آلماني كه قبلا نيز قسمتي از سخنش را نقل كرديم نظر خاصي درباره اضداد دارد كه به " ديالكتيك هگل " معروف است و بطور افراط مورد استناد متفلسفان است . وي مي گويد : " هر حالي از فكر و يا از اشياء و هر تصور و وضعي در عالم ، به شدت به سوي ضد خود كشيده مي شود ، بعد با آن متحد شده يك كل برتر و معقدتر تشكيل مي دهد .

هر وضع و اثري مستلزم يك نقيض و ضدي است كه تطور بايد آن دو را آشتي داده به وحدت مبدل سازد " ( 1 ) . اميرالمؤمنين علي عليه السلام در مواردي متعدد از خطبه هاي خويش به قانون تضاد اشاره فرموده است .

در خطبه 184 مي فرمايد : " بتشعيره المشاعر عرف ان لا مشعر له و بمضادته بين الاشياء عرف ان لا ضد له ، و بمقارنته بين الاشياء عرف ان لا قرين له . ضاد النور بالظلمة ، و الوضوح بالبهمة ، و الجمود بالبلل ، و الحرور بالصرد ، مؤلف بين متعادياتها ، مقارن بين متبايناتها ، مقرب بين متباعداتها ، مفرق بين متدانياتها " . در اينجا اين امام بزرگوار درباره معرفت خدا ، از اين اصل كه " او مانند هيچ چيز ديگر نيست " استفاده كرده و مقايسه اي منفي بين خدا و جهان بعمل آورده است .

ترجمه و معني جمله ها اين است : " از اينكه خدا جهازهاي حس و شعور را پديد آورده است مي توان فهميد كه او خود ، عضوها و جهازهايي اينچنين ندارد . به عبارت ديگر : اينكه براي شعور و ادراك مخلوقات ، محل و آلت قرار داده دليل است
كه شعور و ادراك خود او به وسيله آلت و محل نيست . از تضادي كه بين موجودات برقرار كرده است دانسته مي شود كه براي او ضدي نمي باشد . از مقارنه اي كه بين ايشان ايجاد كرده است شناخته مي شود كه وي قريني ندارد .

ميان نور و ظلمت ، وضوح و ابهام ، خشكي و نم ، گرما و سرما تضاد برقرار ساخته است . بين طبيعتهاي دشمن و متضاد ، الفت انداخته و بيگانه ها را به هم پيوند كرده است ، دورها را با يكديگر نزديك ، و نزديكها را از يكديگر دور ساخته است " .

1. " تاريخ فلسفه " ويل دورانت ، ترجمه دكتر زرياب خويي ، ص 249 .

/ 136