عدل الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدل الهی - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طوسي ، در يك رباعي عالي ، فلسفه مرگ را بيان كرده است ، مي توان آن را پاسخي به رباعي معروف خيام دانست ، و شايد اين رباعي در جواب آن رباعي است . رباعي منسوب به خيام اين است :




  • تركيب پياله اي كه در هم پيوست
    چندين قد سرو نازنين و سر و دست
    از بهر چه ساخت وز براي چه شكست ؟



  • بشكستن آن ، روا نمي دارد مست
    از بهر چه ساخت وز براي چه شكست ؟
    از بهر چه ساخت وز براي چه شكست ؟



بابا افضل مي گويد :




  • تا گوهر جان در صدف تن پيوست
    گوهر چو تمام شد ، صدف چون بشكست
    بر طرف كله گوشه سلطان بنشست



  • از آب حيات ، صورت آدم بست
    بر طرف كله گوشه سلطان بنشست
    بر طرف كله گوشه سلطان بنشست



در اين رباعي ، جسم انسان ، همچون صدفي دانسته شده كه گوهر گرانبهاي روح انساني را در دل خود مي پروراند . شكستن اين صدف ، زماني كه وجود گوهر كامل مي گردد ، ضرورت دارد تا گوهر گرانقدر از جايگاه پست خود به مقام والاي كله گوشه انسان ارتقاء يابد .

فلسفه مرگ انسان نيز اين است كه از محبس جهان طبيعت به فراخناي بهشت برين كه به وسعت آسمانها و زمين است منتقل گردد و در جوار مليك مقتدر و خداي عظيمي كه در تقرب به او هر كمالي حاصل است ، مقام گزيند ( 1 ) ، و اين است معناي : انا لله و انا اليه راجعون ( 2 ) . " ما متعلق به خداييم و ما به سوي وي بازگشت داريم " . ايراد " چرا مي ميريم ؟ " و پاسخ آن ، به صورت نغزي در يكي از داستانهاي مثنوي آمده است :




  • گفت موسي اي خداوند حساب
    نر و ماده نقش كردي جانفزا
    گفت حق : دانم كه اين پرسش تورا
    نيست از انكار و غفلت وز هوي



  • نقش كردي ، باز چون كردي خراب ؟
    وانگهي ويران كني آن را ، چرا ؟
    نيست از انكار و غفلت وز هوي
    نيست از انكار و غفلت وز هوي



1. ان المتقين في جنات و نهر 0 في معقد صدق عند مليك مقتدر . قمر / 54 - 55 .

2. بقره / . 156

/ 136