عدل الهی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
رهبري ، پيماني است الهي و ستمكاران را در آن نصيبي نيست : لا ينال عهدي الظالمين ( 1 ) . قرآن ، انسان اخلاقي را به عنوان " صاحب عدل " نام مي برد . در چند جاي قرآن كه سخن از داوري و يا گواهي انسانهايي است كه از نظر تربيتي و اخلاقي و روحي قابل اعتماد باشند ، آنها را به همين عنوان كه گفتيم نام مي برد ، مثل اينكه مي فرمايد : يحكم به ذوا عدل منكم ( 2 ) . يا مي فرمايد : و اشهدوا ذوي عدل منكم ( 3 ) . پس از ترجمه آثار يوناني در جهان اسلام ، اين جمله افلاطون معروف شد كه " عدالت ، مادر همه فضائل اخلاقي است " ولي در حدود دو قرن پيش از آنكه سخن افلاطون در ميان مسلمين شناخته بشود ، مسلمين از زبان قرآن اين سخن را شنيده بودند . بيشترين آيات مربوط به عدل ، در باره عدل جمعي و گروهي است اعم از خانوادگي ، سياسي ، قضائي ، اجتماعي . تا آنجا كه اين بنده به تقريب بدست آورده در حدود 16 آيه در اين زمينه است .در قرآن ، از توحيد گرفته تا معاد ، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت ، و از آرمانهاي فردي گرفته تا هدفهاي اجتماعي ، همه بر محور عدل استوار شده است . عدل قرآن ، همدوش توحيد ، ركن معاد ، هدف تشريع نبوت ، فلسفه زعامت و امامت ، معيار كمال فرد ، و مقياس سلامت اجتماع است . عدل قرآن ، آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط مي شود ، به نگرش انسان به هستي و آفرينش ، شكل خاص مي دهد ، و به عبارت ديگر ، نوعي " جهان بيني " است ، آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون مربوط مي شود ، يك " مقياس " و " معيار " قانون شناسي است ، و به عبارت ديگر جاي پايي است براي عقل كه در رديف كتاب و سنت قرار گيرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آيد ، آنجا كه به امامت و رهبري مربوط مي شود يك " شايستگي " است ، آنجا كه پاي اخلاق به ميان مي آيد ، آرماني انساني است ، و آنجا كه به اجتماع كشيده مي شود يك " مسؤوليت " است .چگونه ممكن بود مسأله اي كه در قرآن تا اين پايه بدان اهميت داده شده كه هم جهان بيني است
و هم معيار شناخت قانون ، و هم ملاك شايستگي زعامت و رهبري، و هم آرماني انساني ، و هم مسؤوليتي اجتماعي ، مسلمين با آن عنايت شديد و حساسيت