عدل الهی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
الذي بعد فلا يري ، و قرب فشهد النجوي . در اين جمله خدا چنين توصيف شده است : " آن كسي كه دور است و در نتيجه ديده نمي شود ، و نزديك است و در نتيجه نجواها و سخنان بيخ گوشي را گواه است " . در حقيقت ، ما از او دوريم ولي او به ما نزديك است . معماست ، چگونه ممكن است دو چيز نسبت به هم از لحاظ قرب و بعد دو نسبت مختلف داشته باشند ؟ بلي ، در اينجا چنين است ، خداوند به اشياء نزديك است ولي اشياء به خداوند نزديك نيستند ، يعني با نسبتهاي مختلف دور يا نزديكند . عليهذا هيچكس بيجهت نزد خدا عزيز نيست و هيچكس هم بيدليل خوار و مطرود نمي شود ، خدا با كسي نسبت خويشاوندي و يا همشهري گري ندارد ، هيچكس هم سوگلي و عزيز دردانه خدا نيست . چون نسبت خدا با همه موجودات يكسان است ديگر دليلي ندارد
كه عمل نيك از يك نفر مقبول باشد و از يك نفر ديگر مقبول نباشد ، اگر اعمال يكسان باشند جزاء آنها هم يكسان خواهد بود ، زيرا فرض اين است كه نسبت خدا با همه مردم يكسان است ، پس عدالت ايجاب مي كند خداوند به همه بندگاني كه كار نيك انجام مي دهند
- اعم از مسلمان و غير مسلمان - يكسان پاداش بدهد .ب . مقدمه دوم اينكه : خوبي و بدي اعمال ، قراردادي نيست بلكه واقعي است . به اصطلاح علماي كلام و علماي فن اصول فقه ، " حسن " و " قبح " افعال ، ذاتي است ، يعني كارهاي نيك و زشت ذاتا متمايزند ، كارهاي خوب ذاتا خوب هستند و كارهاي بد ذاتا بدند . راستي ، درستي ، احسان ، خدمت به خلق . . . ذاتا نيكند ، و دروغ و دزدي و ستمگري طبعا بدند . خوب بودن " راستي " و بد بودن " دروغ " نه بدان جهت است كه خدا به آن امر كرده است و از اين نهي كرده است ، بلكه بر عكس است ، چون " راستي " خوب بوده است خدا به آن امر فرموده و چون " دروغ " بد بوده است خدا از آن نهي فرموده است . به عبارت كوتاه تر امر و نهي خدا تابع " حسن " و " قبح " ذاتي افعال است ، نه بر عكس .از اين دو مقدمه چنين نتيجه مي گيريم كه چون خداوند اهل تبعيض نيست و چون عمل نيك از هر كس نيك است ، پس هر كس كار نيك بكند ضرورتا و الزاما از طرف خداي متعال پاداش نيك خواهد داشت . عينا به همين بيان در مورد كارهاي زشت و گناه هم تفاوتي بين ارتكاب كنندگان نيست .