قرآن فلسفه نماز را ياد خدا مىداند؛ (اءَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِىَّ)(24)و ذكر خدا را مايه آرامش دلها؛ (اءَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(25)و نتيجه آرامش دل را پرواز به ملكوت. (يََّاءَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِىَّ إِلَى رَبِّك)(26)قرآن در مواردى ديگر، دليل عبادت را تشكر از خداوند مىداند:(اُعْبدوُا رَبَّكُمْ الَّذى خَلَقكُم)(27)پرستش كنيد پروردگارتان را كه شما را آفريد.(فَلْيَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِىَّ اءَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ)(28)پس پروردگار اين خانه (كعبه) را پرستش كنند كه آنان را از گرسنگى وناامنى نجات داد.در بعضى آيات به نقش تربيتى نماز اشاره شده است:(إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ)(29)همانا نماز انسان را از زشتى ها و مُنكرات باز مىدارد.نمازگزار ناچار است كه بخاطر صحّت نماز و يا قبول شدن آن، يك سرى دستوراتِ دينى را مراعات كند كه رعايت آنها خود زمينه اى قوى براى دورى از گناه و زشتى است. آرى كسى كه لباس سفيد بپوشد، طبيعى است كه روى زمينِ آلوده و كثيف نمى نشيند.قرآن بدنبال سفارش به نماز مىفرمايد:(إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَات)(30)همانا كارهاى شايسته، گناهان را از بين مىبرند.پس نماز يك توبه عملى از گناهان گذشته است و خداوند با اين آيه به گنهكار اميد مىدهد كه اگر به كارهاى شايسته همچون نماز و عبادت روى بياورد بديهايش محو مىشود.